همه ما در روز اول برهنه به دنیا می آییم و در روز آخر هم برهنه از دنیا می رویم. مسئله این است که در برهنگی روز اول همه ما پاک هستیم و در برهنگی روز آخر ...
این سطرها افتتاحیه و دروازهء وبلاگی ست که اگر مخاطبش نبوده باشی و مطالبش را نخوانده باشی و به همین معرفی بسنده کنی بنظر می آید متعلق به یک آدم شدیدن مذهبی باشد ... اما واقعیت این است که خب اینطور نیست ! ... در مرحله بعد مخاطب وختی می بیند راقم این سطور اسم دافی نگار را برای خودش انتخاب کرده با ذهنیتی که از پیشینه و پسینهء جزء اول این اسم دارد خیلی ساده انگارانه فک می کند که تکلیفش با نویسنده و ایضن مطالبی که خواهد خواند روشن است اما باز هم واقعیت این است که خب اینطور نیست ! ...
یادم نیست چطوری و از چه طریق با وبلاگ نگار فرهمند آشنا شدم ولی از همان اول از قلمش خوشم آمد ... نظر شخصی من این است که خیلی قوی و روان و پخته می نوشت ... انقدر که وختی از یکی از بچچه ها شنیدم که متولد 66 است حسابی شوکه شدم ... ساده و در عین حال حرفه ای می نوشت ... اهل فیلم و موسیقی بود و به گفته خودش از طبقه بورژوا ... و برعکس اصلن اهل فروتنی نبود که دقیقن بنظرم مشکل آن دسته از مخاطبانش که از اون متنفر بودند از همینجا شروو می شد ... من به شایعاتی که درباره اش وجود دارد اصلن اهمیتی نمی دهم حتی اگر مثلن آنطور که دوستان می گویند و معتقدند نگار فرهمند یک شخصیت خیالی باشد و نویسنده و خالقش یک پسر بسیجی باشد ! ... واقعن چه اهمیتی دارد ؟ ...
به قول خود نگار : دنیا خوابی است که نباید آن را باور کرد ! ... ما که قرار نیست با نویسندگان وبلاگهایی که می خوانیمشان ازدواج کنیم ! ... ما فقط با نوشته هایشان طرفیم و تا وختی با اجازه و خواست خودمان وارد دنیای واقعیمان نشوند ، صرفن با قلم و اندیشه ها و علایق و عقایدشان سر و کار داریم ... بنظر من نگار فرهمند بلاگر و نویسنده خوب و باشخصیتی بود که خیلی چیزها میشد از نوشته هاش یاد گرفت ... کمترین چیزی که حتی در همان برخوردهای اولیه می شد از این بچچه یاد گرفت صراحت لهجه در بیان افکار از طرفی و برخورد موقر و مبتنی بر احترام و مدارا با مخالف از طرف دیگر بود ... و این اصلن چیز کم و کوچکی نیست ...
چند ماه از آخرین پستش می گذرد و هیچکس هیچ خبری از او ندارد ... خدمت دوستانی که هر چند وخت یکبار بصورت کامنت خصوصی و یا ایمیل از من سراغ او را می گیرند عرض می کنم که من هیچ خبری از نگار عزیز ندارم و فقط امیدوارم هر جا که هست شاد و سالم و موفق باشد ...
منم نوشته های نگار رو دوست داشتم...حداقلش این که کلی اطلاعات در مورد فیلم و کتاب و موسیقی میگرفتم و نحوه نگاهش به دنیا خیلی جالب بود برام....حیف که چند وقتی ست که نیست....
رییس بودن همین داستانا رو داره دیگه وقتی یکی نباشه فی الفور سراغشو از کی میگیرن؟
از رییس
وااااااااااای
اول شدن در کرگدن نامه بسی افتخار بزرگی ست که در سپیده دم روز یکشنبه ۲۱ فروردین نصیب اینجانب گشته....روزم به شادی باد
شما که زحمت کشیدید و این پست رو براش نوشتید
تولدش هم تبریک می گفتی خب
امروز تولد دافی نگاره
ایشالا هر جا هست سالم و سلامت باشه
آقا یعنی چی ما که نمیخواییم باش ازدواج کنیم؟
اومدی و یکی از فامیلامون عاشقش شده بود!
بعد فهمید طرف آنتن سیخی داره، رفت خودکشی کرد، جواب ننه باباشو کی میده؟
.
.
.
از کسی که خودشو نفی میکنه چی میخوایی یاد بگیری؟
.
.
به قول روشنک: رئیس..
.
.
چشم رئیس!
سلام زیاد نخوندمش ولی منم همون آرزو رو براش دارم
راستش من هر وقت می رفتم وبلاگش و این برهنه به دنیا آمدن و برهنه از دنیا رفتن رو می دیدم ... یهو جو اتاق کارم اینقد سنگیم می شد که ....
اما .. به هر ترتیب ... هم تولدش رو بهش تبریک می گم ، هم امیدوارم این غیبتش از سر خوشی باشه ... و سالم باشه .
سلام استاد ..دافی نگارت هنوز هست...رفتم آخرین پستشو خونمدم...آدرس جدیدش آخر همون پسته...و جدا شایسته ی این به یادش بودن ها هست.
سلااااااااااام...
نوشته هاش رو گاهگداری میخوندم و قلمش واقعا قوی بود به نظرم...
تولدش مبارک
آخی حالا شما با خبر باشید چی میشه؟!وای مامانم اینا.
هیچ وقت نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم...
امیدوارم هر جا هست خوش باشه...
من بشخصه تو طول این همه مدت که میخوندمش چه خاموش وچه روشن هیچ چیز بد وناراحت کننده ای
رواز ایشون ندیدم وواسه ایشون
ارزش خاصی قائلم.
فقط خدا کنه که هر جا که هست ت ت سلامت باشه.انشالله
یاحق...
خب...من که یادم نمیاد پستی ازش خوندم یا نه...احساس می کنم یکی دوبار خوندمشیادم نیست...بعدها هم...نشد برم و بخونمش...اما سالم و شاد و سلامت باشه...
من هم تو فکرش بود....
گاهی نوشته ها و نگاه آدمها نشون دهنده ی شخصیتشونه! مثل کفشاشون!!!نگار رو نمی دونم ولی دمت گرم...به خاطر نگاه مثبت و منطقیت...حالا باز فکر می کنی ماجرای هندونه اس! ولی من از ته تهم گفتم!
نمی خواستم این خبر رو به شما بدم، ولی شنیدم که دافی نگار تصادف شدیدی کرده، متاسفانه توی این حادثه یکی از نزدیکانش هم فوت کردن، ظاهرا هنوز حالش خیلی بده، قصد ندارم بی جهت حرفی بزنم ، اما متاسفانه واقعیت داره..... براش دعا کنید
منم رک بودنش و دوست داشتم و گاهی از جوابهایی که به منتقدینش میداد لذت میبردم
از اون موقع که رفت مسافرت واسه چند روز تعطیلی دیگخ ازش خبری نشد
امیدوارم هر جا که هست خوب و شاد و خوشبخت باشه
یعنی چیییی؟ یعنی راست میگی دوست دافی ؟؟
الهی دااااااااااااااااااااافی بیچاره
براش دعا میکنم
سلام
ممنون خیلی ممنون . با این که چشمام پر شد از اشک نگرانی وبا خواندن کامنت یکی از دوستان دافی ... نه خدا نکنه . برای هزارمین بار آخرین پستشو از روی عکس خوندم به این نکته توجه نکرده بودم هیچ وقت اینجوری نمینوشت : اگه زنده بودیم...
البته اینو هم بگم که من همون بهمن ماه از تقریباً تمام بیمارستانهای اصفهان و مسیر استعلام کردم خوشبختانه خبری نبود.
اصلن این ریدرت با من مشکل داره
دوست عزیز ناشناس و بی نام
اولن کاش اسمتونو می نوشتین مگه اینکه دوست دافی نگار بودن جرم باشه !
بعدم اینکه من اگه جای شما بودم حتی اگه دور از جون نگار عزیز از همچین خبری مطمئن هم بودم اینجوری نمی گفتمش چه برسه به اینکه فقط شنیده بودم ...
بی نام و نشون خبر بد دادن و دوستان یه عزیزی رو نگران و ناراحت کردن به نظر شما کار قشنگیه دوست من ؟
ایشالا که یکی از همین روزا نگار عزیز برگرده و با همون قلم منحصر به فردش بنویسه که حالش خوبه ...
تو فعلن چله نشین ابراهیم تاتلیست باش فعلن ! بعد در مورد شعور موسیقاییت حرف بزن .
تازه اگه رعنا اون کامنتو نمیذاشت عمرن نمی دونستی ویوالدی کی هست!!!
دوتا فعلن تاکید به فعلن داره فلان فلان شده ی ابراهیم فلان
اون بی نامه منم یه وقت بیانیه ندی
من صراحت کلام نگار رو همیشه تحسین میکنم هر جا هست خوش و سلامت باشه و از شایعات به دور
ای اقا از این شایعات نگو که دلم خونه اصلا حالم دیگه داره به هم می خوره از این دنیای مجازی از این شایعات مزخرفش از اینکه ادماش حدو حدود خودشونو نمی دونن تو دنیای واقعی تو زندگیه مردم فضولی می کنن بسشون نیست اینجا هم دوست دارن پاشونو از گلیمشون دراز تر کنن این شایعاتی که در مورد دافی نگار راه انداخته بودن همونایی که تو پستتون گفتین نه اونی که این کامنته گفته منم شنیدم ولی خب اخه مگه چیه اگه همچین چیزی واقعیت داشته باشه خوبیه دنیای مجازی همینه تو می تونی طوری باشی که بیرون نیستی ولی دلت می خواد باشی یا اینکه دوست داری متفاوت باشیاز طرفی هم می تونی خودت باشی فرقی نمی کنه در هر صورت عذابت می دنو تو همه ی کارات می خوان فضولی کننو برات شایعه بسازن
شایدم دافی نگار از این شایعات خسته شده شایدم من یه روزی مثل دافی نگار خسته بشم از این شایعات و فضولی های بی مورد اطرافیانم حیف که معتاد این دنیای مجازی شدم و الا اصلا دیگه پامو تو این دنیای مجازی نمی ذاشتم
امیدوارم حرفمو درک کنید بدونید که این وروجکی که جیغش تو بلاگ اباد می پیچیدو گوش همه رو کر می کرد دیگه داره صبرو تحملش تموم میشه شاید برای همیشه لال بشه
اینا روگفتم برااینکه حس کردم دافی نگار هم ممکنه به درد من گرفتار شده باشه ایشالا که اینطور نباشه دلیل خوبی برا نبودنش داشته باشه
"ما که قرار نیست با نویسندگان وبلاگهایی که می خوانیمشان ازدواج کنیم ! ... ما فقط با نوشته هایشان طرفیم و تا وختی با اجازه و خواست خودمان وارد دنیای واقعیمان نشوند ، صرفن با قلم و اندیشه ها و علایق و عقایدشان سر و کار داریم"

آقا لایک به این جمله تون که شاه بیت کل متنون بود...
دم شما گرم، گل گفتید...
سلام
اومدم بگم امروز از بی چشم و رویی پارس آنلاین اینترنت شرکت قطع بود و منم نتونستم ابراز وجود کنم همین به خدا سالمم و سلامت
از اونجایی که همه نگران نبودن من بودن
راستی تولد نگار عزیز هم مبارک هر جا که هست امیدوارم سالم باشه و خوشحال
شب بخیر دادا محسن.. مرسی بابت مهربونیت.. شرمنده کردی اساسی..
در ضمن خصوصی بیزحمت..
دافی عالی بود...حیف.امیدارم برگرده
بابا من به کی بگم؟آخر همون پست آدرس وب جدید نگار هست...اسمشم همینه...تروخدا برین یه نگاه بندازین....استاد کرگدن من از دیشب آپم...قدم رنجه نمیفرمایید؟همه اومدن...به جز شما!عادت کردم به اینکه مشعوفم کنید به خطی...
سلام استاد...شرمنده..آخه توی ریدر هاتون آدرس وب قبلی نگار هست منم از همونجا رفتم و به اشتباه افتادم...خب تازه کارم دیگه استاد..
...به استادی خودتون ببخشید!
نگار یه دختره مطمئن باشید
حالشم خوبه اما یسری مشکلاتی شرایط روحیش رو بهم ریخته و در حال حاضر نمی نویسه اما ممکنه بازم شروع کنه
من کاملا اتفاقی به اینجا اومدم و چه خوب شد که فهمیدم هنوزم کسانی هستن که نگار دوس داشته باشن
امروز که می بینمش حتما ازش میخوام بیاد وبشو باز کنه و بنویسه
سلام...خیلی خوب گفتین ما که قرار نیست با نویسندگان وبلاگهایی که می خوانیمشان ازدواج کنیم ...
بی خی گفتنش خیلی دوس دارم حداقل من این کلمه رو یادگرفتم ازش...
تولدت مبارک نگار هرجا که هستی ...
زندگی خوابی ست که باید آن را کرد ...
من چون نخوندمشون فقط می تونم سکوت کنم.