حمید چند ضلعی !
وحید آخرین باقرلو !
حامد جیگر طلا !
یوتاب
نئوبلاگر
دختر آبان
پسر آبان
م.ح.م.د
سپهر خان
بهار سلام تنهایی ( مامان سپهر خان )
بابای آرتا خان
نیما
ماهی تنگ بلور
احسان پرسا
مسی ته تغاری
می نو
رعنا
تیشتریا
نازگل ( کاغذ کاهی )
آلن
عاطفه
شکیبا
هاله
احسان جوانمرد
میثمک
حسین ترابی ( پسر یک مزرعه دار )
آوا
کودک فهیم
آنتروپوید
آرش ناجی قلمدون
آرش پیرزاده ( بابای هانا )
حرفخونه
هیشکی
ماهان مومنی
نینا
آناهیتا
امید
ایرن
مهدی پژوم
کیامهر
ابله خاتون
نیمه جدی
مونا شهریاری
میس اووووووم !
هومن
مخلصیم م.ح.م.د جان! الان کامنتتو دیدم!...
توضیحیدیم خدمتتان!...البته عکس چهره منحوس ما که از اولین روزهای وبلاگ زدنمون تا امروز مرتب سر در پروفایلامون به ترسوندن خلق الله حاضر بوده ولی اینی که امروز برای بازی انداختم تازه ترین عکسمه و پیشرفت بیماریم شیمپلیت حادم رو میتونید توش ببینید!
کامنت دونی اینجا واسه کسائیه که خیلی شیک میان و یه کامنت میذارن و میرن ! نه واسه امثال تو حمید جان !!
از شوخی گذشته اگه قصد داری همچین کاری بکنی میشه چهل تا کامنت ! هفت جددت میاد جلوی چشمت !
من پیشنهاد میدم واسه هر عکس اون دو خط رو بنویس و کلشو یه جا بده من بعنوان یه پست جدید آپدیت کنم یا زیر همین پست بذارم ... چطوره ؟
این ابله خاتون جالبترین عکسه یعنی چقدر به خودش میرسه و چه راحت آپ میکنه والله
شیمپلیت حاد =)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
رعنا خانوم! قابل نداره ولی خیر سرمون مدیر هستیما! خبر نداری برو تو وبلاگم خبر پنجم از آخر رو بخون!!
( گفتم که ریا نشه!!! )
مرسی بابت عکسا..
و ببخشید بابت تاخیر
- بخوام همه رو یه جا بنویسم حوصله ام نمیگیره! خورد خورد چهار تا چهار تا تو یه کامنت مینویسم...بعدا اگه خواستی کپی کن تو یه پست جدید...اگر هم نخواستی به درک اسفل السفالین!...واللا دیگه چیکار کنم!؟...راستی روی اون پیشنهادم که گفتم برای سنگین نشدن کامنتا پست جدید بذار فکر کردی!؟
- مخلص تیشتریا بانو! چون تحویلم گرفتی برای شما رو دو نونه مینویسم!
واقعا چقد هیجان انگیزه آدم یه گوشه از اتاقشو ببینه تو این دنیای مجازی! کیف میده! اینکه همین صحنه ای که روبرومونه رو تو یه وبلاگ بین المللی میبینیم!!
ح جان پیشنهادتو بذار در کوزه آبشو بخور !
میدونی که من بچه تخس تر از این حرفام !
کامنت دونی سبکه سنگینه هر چیه
همینه که هست !!
ح جان دیگه چیه ؟!
حمید منظورم بود !
کیبورد شرکت دیگه اسهالش داره وخیم میشه !!!
اول میخواستم جدی بنویسم. قشنگتر میشد ولی چون میرفت تو فاز غم و تجربه آه و بغض پست ؛حس و حال وبلاگها؛ بیخیالش شدم و بر آن شدم همه رو طنزناک بنویسم!...و چون میخوام درباره همه بنویسم پیشاپیش همه فحش و فضیحتها رو به جون میخرم!
اوه اوه حمید هم اومد اقا کامنتا غلاف حمید افاضات دارن
آدم ها متفاوتند بلاگها هم همینطور تنوع جالبی بود/ بعضی ها دوست داشتند خودشان هم توی محیط حتی یک مقدار باشند/ بعضی ها میزشون را مرتب کرده بودند و شسته رفته عکس گرفته بودند خسته نباشین
حمید جون ما با هم دوستیم ها مگه نه؟
سلام
واقعا بازی خوبی بود.خیلی باحال شده این پستت.
آقا ما جا موندیم
البته نیمه عمدی بود،
چون روی میزم جا برای لپتاب 13 اینچی ام نداشتم و رم ریدر هم نبود و غیره....
انصافا عنوان پرشلوغترین میز قرن را کسب می کردم
حیف شد
سلام دستت درد نکنه کرگدن جان.. خیییییییییییلی زحمت کشیدی.. این عکسا کلی حرف دارن.. همشونو باید یه دل سیر نگاه کرد..
انگار دونه دونه عکسا اضافه میشن!
پسر آبان چرا انقدر خشنه!
وایییی اتاق من از همه بیشتر عروسک داره
هر چی بیشتر نگا میکنم به قازور بودن کامپیوترم بیشتر پی میبرم
اقا من توضیح بدم که اینو با دوربین لبتابم گرفتم به جان خودم
اون مانیتورم کادو قبولی دانشگاهم هست
تو خود بخوان مال چند میلیون سال پیشه
خیلی از عکسهای ارسالی زیرش توضیح داد که من جددن وخت نکردم اونارم بذارم ... لذا با عرض معذرت و شرمندگی دوستان اگه توضیح داره عکسشون همینجا بفرمایند !
آقا توضیح من اینه :
اون انبر دسته از دستم در رفت موند اونجا
این همه چیز رو میز ماست ، اونو نگاه نکنین !
زیرش توضیح داد
یعنی زیرش یا ذیلش یه حالا یه جاش
توضیح داشت !
به مینو! : نخیر! ما هیچ رفاقتی با هم نداریم! اتفاقا برای تو رو میخوام یجوری بنویسم که بلاگستان رو ببوسی بذاری کنار! چه معنی داره یک زن مسلمان که باید الگوش حسن نصرالله باشه تو عکسی که در یک جای عمومی مثل اینجا منتشر میشه کله شو برعکس کنه و روسریبش نیم متر عقب باشه و تازه لبخند هم بزنه!...برو که از چشمم افتادی!...
به کرگدن! : به فرموده قلم را در کام گرفتیم و از نوشتن جمله های قصار در وصف عکسهای فوق در اینجا منصرف شدیم! همه رو برات یه جا میفرستم بخون اونایی که دوس داشتی رو منتشر کن! دوست نداشتی هم به جهنم و درک سیاه!...ضمنا با اینترنت داغون شرکت ما از الان صفحه کامنتای این پست ترکیده و یک دقیقه طول میکشه همه اش باز بشه! حالا به حرف من گوش نکن ببینیم کی ضرر میکنه!
آقا نه شما ضرر می کنی نه شما! ما ضرر می کنیم که سه ساعته نشستیم اینجا کامنتای شما رو بخونیم D:
دست شما درد نکنه. کار قشنگی بود.
بنده ارادت دارم خدمت شما آقا!!!! این حرفا چی بود زدی؟ اون یه کامنت شوخی بود آقا وگرنه کی به شما شک داره؟
بنده همینحجا اعلام می کنم احترام بسیار زیادی برای شما قائل هستم!
آقا ما کوچیکیم!
مرسی ...
ما هم ایضن ...
ولی من همچنان منتظر و دست به سینه و اینا ها !
آقای کرگدن خان اسفند ماهی D: جسارتن محض پیشنهاد عرض می کنم یه پست بذارید با عنوان تحلیل معابد بلاگستان که هرکی دلش می خواد راحت بیاد یه چی بگه... نه مثل من معذب باشه روش نشه کامنت بذاره که اینجا سنگین نشه... D:
پرشین بلاگ خوبیش این بود که کامنتدونی رو باز میکردی میتونستی آخریارو بخونی. اینجا 6 ساعت باید صب کنی تا تهش بیاد بالا!
میز تیشتریا رو دوست داشتم با دیوار اتاق ماهی تنگ بلور :دی
حسین ترابی چه مرتبه :دی
میز میس اوووم رو هم دوست داشتم
آفرین ابله خاتون که خودش بود :دی
همین :دی
میگن ایرانی اورانیوم غنی شده ست همینه!!!ایده ی باحالی بود...
چه قدر بعضی ها به زور میزشون رو مرتب کردن،خصوصا عکس اولیه که خیلی خیلی تابلو هست ،انگار به زور این کار رو کرده
از همه بهتر هم محل اپ کردن وبلاگِ کیامهر و ابله خاتون بود...
از اونایی که میشه بگی رفیق ناباب و زغال ِ خوب...
کاملا محیا برای اعتیاد به وب گردی...
سلام :)))
یمی بود بالش داشت سونتی بود واستا اسمش یادم بیاد :دی
آهان " حرف خونه " اون باحال بود :دی
آقا یه جا نوشتی مهرداد مومنی ولی طرف زن بودا :)))
ماشالاه همه هم لپ تاب دار ! حسودیمون شد
حالا این سیستم زغالی ما که باید با دست فن سیپیو رو روشن کرد به کنار کلا هر وقت میاد بالا همه اطلاعات دیلیت میشود هم به کنار کلا دیگه اشکم در اومد نمیتونم چیزی بگم :دی
راستی عکس های حسین ترابی و احسان جوانمرد،هم در خور تامل اند که همواره در فکر ملت مظلوم فلسطین و جنوب افرقا و شرق لبنان و شمالِ غربیه غزه هستند و فریاد مرگ بر د ی ک ت ا ت و ر رو سر دادند...
تیشتریا بانو
دندان بر جگر بفشرید !
شب با یک پست تحلیلی توپ در خدمت اسلام و مسلمین هستیم انشالله تعالی علیه و اجل فرجه الشریف فاتحه مع الصلوات و اینا !
؛خصوصا عکس اولیه که خیلی خیلی تابلو هست ،انگار به زور این کار رو کرده؛
آفرین به این هوش
بابا نمیشه دندونمونو یه جای دیگه بزاریم
مثلا تو لیوانی جایی
آقا کرگدن دمت گرم ! خیلی به این حس کنجکاوی ما کمک کردی ! بازی جالبی بود !
خوب نیما جان از این کنجکاویات که کردی چند مورد به ما هم بگو
ممد با این انبر که رو میزش داره به نظر شما چیکار میکنه ؟؟؟ آقا این پسر آبان خیلی جدی عمس گرفته ها ! آدم میترسه وقتی نگاهشو میبینه ! خوش به حال هممون که کامپیوتر داریم !
میگم نینا خانوم به نظرت آقا محسن رمز بلاگشو بده به شما تا شما به کامنتا جواب بدی بهتر نیست ! اضافه کارت خیلیه ها !
سلام دوست من...
واقعا برام جالب بود....
کدوتنبل.
و باز هم یک ایده بی نظیر دیگر از کرگدن عزیز...
این می نو فکر کرده خیلی بامزه هست اینجوری عکس انداخته؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تحلیل های حمید چی شد پس ؟!
باشه محمد فقط بدونید که من الان چقدر سند ریخته سرم سر از این برنامه حسابداری جدید در نمیارم
عین کلاس اولیا دارم الف با این برنامه رو یاد میگیرم
هی کجایی اون میز مرتب
الان اگه عکس بندازم
میبینید چه بترکونی هست اون میز
از خجالت روم نمیشه بیام بلاگستان
این آقای حمید چرا انصراف داد؟خیلی ایده جالبی بود نقدو تحلیل عکسا.آقا ما منتظریم.
نینا جون هی اعلام نکن این عکسو با لب تاپم گرفتم هر وقت احساس کامپیوتر قراضگی کردی یه نگا به رایانه من بنداز شاد میشی.
اون جواب برای نیما بود نه محمد
ای واییییییییییییی
گفتم که شب با یک پست تحلیلی توپ به روز می باشیم !
من که تازه دو ماهمه نه کسی منو میشناسه نه من کسیو ولی در همین حد کاغذ دیواری ماهی زیبا بود، به هم ریختگیه مسی ته تغاریو دوس داشتم،شیطنت می نو جالب بود، میز تیشتریا شیک بود، پد زیر موس آلن که شکل فرشه خیلی قشنگ بود،تابلوی آقا احسان جوانمرد حرف دل ما بود.
این ضایع کن رو می شناسم.... و می دونم کجاش از کجا می سوزه!!! در بامزه بودنم هم شکی نیست