درباره من
پیوندها
دسته‌ها
- روزنوشت 292
- کوت آه 114
- نظربازی 13
- خبرتلغراف 21
- نستعلیقات 2
- چند شماره ای 16
- هذیان های خط خطی 29
- عقاید تک نفره 108
- فقطعکس 25
- خودت بخون خودت ببین 58
- تاواریشانه 18
- خوشم میاد بدم میاد 4
- پیشآپدیت 8
- سه تصویر کات 7
- شیرزاد 10
- دوووربین 10
- نامه های کرگدن به محسن 4
- دیگران نوشت 17
- بازی وبلاگی 16
- خیلی شخصی 9
- سه اپیزودی 6
- تشکرجات 6
- پست صوتی 3
- خاطره باز 19
- مغزهای شیطون بلا ! 3
- پست رمزدار 1
- عمه ناهید 4
- سینما سینما 4
- تولدانه 5
- سفرنامه 2
- بامززه جات! 21
- عشق احتمالن یعنی ... 1
- شـــــــعـــــــ ر 14
- از پشت عینک من 6
- لغتنامهء شخصی 1
- خواب دیدم خواب می دیدم 3
- سر چی ببندیم ؟! 1
- کاریکاتور ... پس که اینطور 2
- موسیقآوا 3
- پُش وانتی ! 1
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- آذر 1393 4
- آبان 1393 12
- مهر 1393 6
- شهریور 1393 7
- مرداد 1393 14
- تیر 1393 14
- خرداد 1393 7
- اردیبهشت 1393 9
- فروردین 1393 4
- اسفند 1392 21
- بهمن 1392 16
- دی 1392 21
- آذر 1392 19
- آبان 1392 28
- مهر 1392 19
- شهریور 1392 13
- مرداد 1392 10
- تیر 1392 9
- خرداد 1392 14
- اردیبهشت 1392 11
- فروردین 1392 17
- اسفند 1391 17
- بهمن 1391 19
- دی 1391 15
- آذر 1391 18
- آبان 1391 15
- مهر 1391 13
- شهریور 1391 20
- مرداد 1391 21
- تیر 1391 20
- خرداد 1391 22
- اردیبهشت 1391 25
- فروردین 1391 25
- اسفند 1390 22
- بهمن 1390 18
- دی 1390 22
- آذر 1390 28
- آبان 1390 23
- مهر 1390 23
- شهریور 1390 30
- مرداد 1390 19
- تیر 1390 21
- خرداد 1390 24
- اردیبهشت 1390 20
- فروردین 1390 20
- اسفند 1389 25
- بهمن 1389 7
- دی 1389 17
- آذر 1389 32
- آبان 1389 34
- مهر 1389 25
- شهریور 1389 18
آمار : 1520269 بازدید
Powered by Blogsky
تیزی
چند روز است که
بلافاصله تا می خوابم
خواب چاقو کشی می بینم
یا دارم می زنم یا دارم می خورم ...
.
حتی نمی شود گفت ( خیر باشد )
چون توی چاقوکشی هیچ خیری را نمی توان متصور شد !
.
محسن باقرلو
جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ
ذهن که پریشون باشه خواب هم پریشون میشه...این خواب شما هم پریشونه و اگر خون و خونریزی میبینید هم از قدیم گفتن دیدن خون توی خواب،اون خواب رو باطل میکنه!
پس ما همچنان میگوییم خیر است و هیچی نیست و شما دلتون آروم و آسوده باشه!
یه هندونه از وسط نصف کن رف بلا بشه
تعبیرش اینه
چشماتونو خوب باز کنید
با اجازه
2حالت داره
اگه شومااا چاقو میکشی
" تیزی چاقو نشان از برندگی زبان ، برق چاقو نشان از خیره کنندگی چشم ها به جلال و شکوهتون و دسته چاقو که چوبیه نشان از خاکی و درختی بودنه
اگه هم شومااارو چاقو میزنن که این نشونه هارو تو کس دیه جستجو کنین
که معلوم رقیب سختی دارید !!!
عجب خوابی!
به غیر از اینکه بگم" ایشالا خیره" متاسفانه چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه .
تو وقتی تعبیرشو نمیدونی چطور میگی خیره یا شره؟!!!منکه یاد هندونه افتادم،شرش چیه حالا؟
خواب دیدن حس مزخرفیه
که گاهی وقتا تجربه نکردنش حسرت میشه
از بس شلوغ پلوغ این کله ی لعنتی
اضغاث احلام است!!!!
فقط همین! نگران نباش:)
چقدر سخته نوشتنش لامصب!
تعبیرش هم اینه! در یک فیلم نقش جکشید هاشم پورو بازی می کنی! یحتمل اسم فیلم هم نیش یا یه همچین چیزیه! زیاد نخور محسن جان!
ذهنت درگیره!
ووووووووووووووووی
چه خواب خشنی
من بودم دیگه نمی خوابیدم
بابام یه دوست پیری داشت که همیشه میگفت فقط به خاطر یه چیز باید چاقو کشید...
اونم ناموسه...
نمیدونم چرا یهو یاد اون افتادم
ایشالا ختم به خیر بشه...
راستی این عکس جدیدتون احیانا" همون توریسته نیست؟
فک کنم اینجا هنوز صحنه رو ندیده بوده!
عجب
در هر حال خیرست انشاالله تعالی! یه تعالی هم زدم قدش تا اگر خیر هم نیست پارتی بازی کند و خیرش گرداند! دوره دوره ی تملقه دیگه!
ان شاء الله تعبیر خوابتون ختم به خیر بشه... شاید چاقویی را از دستی بگیرید... گرچه تصورش هم سهمگین است...
تعبیر چاقو خوب نیست...معنی قتل و درگیری و خون و خونریزی و اینا نمیده البته!...تعبیرش اختلافات خانوادگی و کدورت و اینچیزاس...
اما (بیزحمت این اما رو با لحن سوپرمن بخون که یهویی وسط مشکلات میرسه و همه چی درست میشه!) همونطور که خودت میدونی من بینهایت در امر خواب متخصصم! نمونه اش هم همون دفتر ثبت و تحلیل خوابهام که صدبار برات تعریف کردم!...و قطعا این رو هم صد بار برات گفتم که چقدر به اثر صدقه اعتقاد دارم...خوابهایی دیدم که داشتن علنا درباره اتفاق بدی در آینده نزدیک بهم هشدار میدادن (و مطمئن بودم حتما خواهند شد) ولی با صدقه رفعشون کردم...این "تاثیر صدقه در دور کردن بلاها" یکی از معدود چیزاییه که واقعا بر اساس تجربه بهش ایمان آوردم...
همه اینارو گفتم که بگم بعد از خوندن این پستت صدقه دادم...پس خیالت تخت تخت باشه که هیییییییچ اتفاق بدی نخواهد افتاد (البته در ارتباط با خوابتا! وگرنه بنده که تضمین نکردم تو آشیل بشی! بعدا چیزی شد نیای خر منو بگیری!)...
خودت هم یه صدقه ای بده...
و در نهایت اینکه ریلکس باش! و پاشو بیا یه چیزی بنویس و جانی تازه بدم بر این خانه! (آیکون "دمیدن!" + آیکون "این بادکنک بزرگا که سر چهارراها میفروشن!")...
کرگدن جان فکر کنم رو به موتی:دی
از دو پست اخرت کاملا مشهوده که ملک الموت با شیپورش داره میاد:دی .همچنان دور از جان...
میتونی خیرشو به این تعبیر کنی که زندگیت رو به تیزیشه و تیزی و برندگی همیشه بد نیستن،گاهی با بریدن میشه به خیلی چیزا رسید...
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
خواستم بگم برید پیش ابن ِ حمید ِ چند ضلعی و بگید ایشون خوابتونو تعبیر کنن که استاد ِ تعبیر خوابن حتی بدون ِ سانسورش که دیدم خودشون زودتر اینجا حضور داشتن و به تعبیر پرداختن خداروشکر و صدقه هم برای رفع بلا دادن !
انشالله که خیر است کرگدن جان !
شاید این روزا یه فیلم ِ بزن بزنی و چاقو کشی و اینا دیدین که تاثیرات ِ منفی ِ اونه یا شاید خبری چیزی توو این مایه ها شنیدین که خیلی ذهنتونو درگیر کرده ، یا شاید ... ؟!!
به هرحال چیز مهمی نیست ! نگران نباشین ! آسوده بخوابین که شهر در امن و امان است !
انشاله که خیر است...مااز اینجا
انرژی مثبت بااقلام گوناگون
میفرستیم که انشاله
ختم ٍ بخیر شود
قربان!بیشتر
مراقبٍ خود
باشید...
یاحق...
شما چه قدر خواب می بینین و چه قدر هم متنوع می بینین.
اینا نماد هستند توی خواب
بعد هم از کجا می دونید نداشتنه خیر رو؟
سلام عرض شد ایشالاکه چیزی نیس کاکو بد به دلت را نده...
حتما شام مریم خیلی خوش مزه بوده زیاد خوردی سنگین شدی خواب اجق وجق دیدی
اگه بخوایم می تونیم از هرچیزی خیری استباط کنیم!!!!
التبه من هم شنیدم که میگم
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
چاقو نشانه اختلافات یا مشکل در خانواده است حالا یا تو خونه خودت یا این که تو باعث اختلاف تو یه خانواده دیگه میشی. گاهی زبانم لال تنها ماندن یا جدا شدن از همسر هم معنی میده
صدقه بدی خیلی خوبه البته نندازی تو صندوق صدقه
هر چند اس ام اسی عرض کردیم ولی مجددن روزتون مبارک
من فکر کنم نکته ی انحرافی این پست حذف خط سوم و ششم است .
با این حساب جواب معما : بلوغ دیررس می باشد!
سلام
خیر باشه...
ایشالله که خیره ... به صدقه ای که حمید داده سخت معتقدم ... کامنت آرش ... ها ها ها ...
حاجی کلی خندیدم میدونی چرا
وقتی داشتم میخوندم یاد هیکل درشت و قلمبه شما افتادم
خندم گرفت
گفتم بابا طرف این اندام و هیکل رو ببینه فرار میکنه
چطوری طاقت اورده زیر دستهای شما
من که بودم در میرفتم
چاقو که چاقو یه
شمشیر هم داشتم فلینگو میبستم الافرار
توروخدا مارو نزن ما نوکرتیم نون و ماست و نفت هم برات میگیریم