مگر دویست سال پیش کسی فکرش را می کرد که پیش بینی های علمی تخیلی ژول ورن رنگ حقیقت به خودش بگیرد ؟ ... یا ادیسون ؟ ... یا پیش تر از آنها طرح های تخیلی داوینچی و دیگران ... پس باور کنیم که اصلن بعید نیست یکروز نه چندان دور بچچه ها اینطوری دنیا بیایند !
تصویر برگرفته از ایمیل های طنازانهء یک از دوستان خوش قریحه است ، شاید آرش شاید هم دوست دیگری ، چون به مرحمت دوستان از این ایمیل ها زیاد برایمان می رسد ! ... واقعن چقدر حیف که 99 درصد اینجور ایمیلها را نمی شود اینجا اکران کرد !
اوه...!
ولی عجب بی مزه میشه زندگی به گمونم!
ضمنا اول!!!!!!
نگران نباش مخترعین واسه مززه شم یه فکری می کنن !
به روی خودمان نمی آوریم که تیراژه رو دیدیم و می گیم
اول
الان تو این عکس احتمالا باید ساعت حدودای 11-12 پنجشنبه باشه
البته اگه کارا رو برنامه پیش بره
لطفا مزه اش از نوع فلفلی بشه... با ماست موسیر
علیرضا جان انقدر سنتی نباش عزیزم !
ضمنن اینجور بچچه ها مث پستهای وبلاگ حتما تاریخ و ساعت ارسالشون قابل تنظیمه !!
البته منظور من از مززه چیز دیگه ای بود !
ولی خوب حرفو عوض کردی مهربان جان !!
مهربان جان کلا امشب روی دور "به روی خود نیاوردن!!!" تشریف دارن.
آهان
الان که دقت میکنم به پهنای باند ماجرا بیشتر واقف میشم
حق با شماست دقیقا
قربان شما
ولی مهربان این اختراع واسه همسران بلاگرهای پر آپدیت همچین بدکم نیستا !!
تازه این مدلش برای همین چن سال آینده س !
بعدنا مدلهای پیشرفته تر بلوتوثی و وایرلسش ام میاد !!
فقط ارسال کنندگان باید مواظب باشن
که سیستم همسایه بغلی شونو حامله نکنن !
ولی من هنوز دارم به "مزه" فکر میکنم!!!
تیراژه جان گیر دادیا !
اصولن و اساسن این فرایند که بدون مززه نمیشه !!
من مدتهاست ایمیلای فورواردی رو یا باز نمیکنم یا یهو پاک میکنم! بیشعورم نه؟
بدون درد
بدون خونریزی
فقط باید یه فکری هم به حال سر بچچه بکنن.. اینجوری تالاپ میخوره زمین منگل میشه..
بعضی وقتا یه نگاه هم بهشون بنداری بد نیستا عاطفه جان!!!
یعن الان از گیرنده های یکی تعریف کنیم فحش محسوب میشه؟
از گیرنده های من لابد نه؟!!!
والا با اون وبلاگ گروهی ای که تو استارتشو زدی گیرنده های همه قوی میشه علی جان خان!!!
تو ورژن جدید لغت نامه دهخدا قراره جلو معانی "گیرنده" واژه های "حقوق بگیر" و غیره(!) رو هم اضافه کنن !
سلام محسن جان. آقا تو چکار کردی لینکا به ترتیب به روز شدن میان بالا. وب چرخان ما که ترکیده
یارو از تومانیتور به چی زل زده اینجوری چشاش دراومده؟
خانومه چه بیخیال! انگار هر شب داره دکمه ی پرینتو میزنه!
ذلیل نشی علی!!
الان جناب باقرلو میان شوتم میکنن بیرون بابت "بی مزه" کردن کامنتها ! وگرنه میدونستم چه جوابی بهت بدم!!!
من اونجا فقط چایی میدم !
ولا غیر !
شما میتونید با آرشمیرزا و پدر گرامیشون در این رابطه صحبت کنید تیراژه بانو جان
والا به خدا تیراژه بانو! آدم چه چیزایی که یاد نمیگیره از این ایمیلا:)
و کامنتا !
(این از پست عاطفه جا مونده بود)
و ایضا پست ها!!!
آقاهه توو مانیتور به چیزی زل نزده !
داره دققت می کنه فایلو اشتباه نفرسته !!
البته یوزر منوال و صفحهء هلپ جلو چشمشه !!!
اونم به چه قلمبه گی !
منم با محسن خان موافقم
احتمالا داره دقت میکنه که اشتباها فایل دوقلو نفرسته که فردا له شه زیر بار هزینه ها (والا ... با این قیمت نوناشون)
شایدم داره همزمان
به چن تا سیستم دیگه ام فایل میفرسته یواشکی !
قلمبه؟!!!!!
واو!!!
بابا اینجا که اوضاع خرابتر شد!!
صد رحمت به همون وب گروهی و کامنتهای آرشمیرزا و کیا شاه!!!
لااقل او تا سیمی که وصل میشه به پرینتر رو می انداختی روی هم که یه تماسکی... چیزی باشه برادر ..مردیم از بی مزگیش.......
یاد چت روم کیامهر افتادم !
یادش بخیر ...
تپل جان شما با قوهء تصورتون هر چی رو که می خواید بندازید روو هم !!
منم دقیقا یاد چت روم افتادم
با این تفاوت که یاد ترس و لرزی افتادم که بعد از شیطونی کردن تو کامنتها هر لحظه منتظر بودم بیاین همه مونو شوت کنین چت روم!!!
نه بابا
بر طبل بی عاری کوفتن
یه وختایی لازمه !
یاد جوگیریات سابق و چت روم سابق ترش بخیر !
خب بالاخره این چیپس ما چی شد؟
در ضمن من اصلا یاد چت روم کیامهر نیفتادم
هررررررررر
چیپس ؟؟!!
مطمئنی کانالو درست گرفتی مهربان جان ؟!!!
سلاممم
آقا شرمنده یه سوال داریم ..فانفان یعنی چی؟
(آیکون بی سوات حتی)
میدونین من یه دفه یادم اومد ۲۵ سال پیش یه کتاب خوندم اسم شخصیت منفی کتاب خانومی بود به اسم فانفان....اسم کتاب هم مومیایی فروشان بود...
می شه بیاین وبلاگ من ....
یه نیمچه بازیه...
البته اگه جناب باقرلو ناراحت نشن که ما مخاطبانشونو بقاپیم
لپ تاپ آقا هه جای مناسبی قرار گرفته ولی پوزیشن خانومه به نظرم باید تغییر کنه
اینجوری بچشون کودن در میاد و مجبوره مبل فروش بشه
البته وضع مالیش خوب میشه احتمالا
هیچکس نیست جواب سوال منو بده
نه خیر کانال درسته
همون قضیه مزه دیگه
که گفتم فلفلی باشه... افتاد؟
ا
مرسی که اجازه دادی محسن جان این کودک درون ور پریده ما داشت خفه میشد ...آخیش
تو چت روم از دختر می پرسی تحصیلاتتون چقدره ؟
می گه من کردنی هستم.....
بعد که از شوک در میائی می فهمی منظورش کاردانی بوده ...امان از فینگلیش نوشتن و ذهن منحرف
منم داشتم به این فک میکردم که هر کدوم از اینا میتونن با یه عده دیگه رابطه داشته باشن و دکمه ی پرینت رو بزنن!!
بعد اونوخت جنس کاغذی که میذارن توپرینتر چی ممکنه باشه؟ جوهرشم باید خیلی گرون باشه..
خوبیش اینه بچچهه رو میبینن.. نخواستن دیلیتش میکنن.. یکی دیگه میسازن..
تازه همون لحظه که اراده میکنن بچه شون حاضر میشه..
کاش به نسل ما میرسید این اختراع..