عکس محل کار بچچه ها

۱- راضیه 

 

۲- هیشکی 

 

۳- فرزانه 

 

۴- کودک فهیم 

 

۵- مریم 

 

۶- خودم 

 

۷- علی 

 

۸- هاله 

 

۹- مهربان 

 

۱۰- بابک 

 

۱۱- حبیب 

 

۱۲- فسیل

 

۱۳- شمیم یار 

 

۱۴- گل گیسو 

 

۱۵- پرنسس بانو 

 

۱۶- محسن پاییز بلند 

 

۱۷- آلن 

 

۱۸- محدثه 

 

۱۹- مریم میم 

 

۲۰- اردیبهشتی 

 

۲۱- سیمین 

 

۲۲- محبوب 

 

۲۳- علیرضا 

 

۲۴- بابا محمود 

 

۲۵- عاطفه 

 

۲۶- مهدیه 

 

۲۷- باران 

 

۲۸- داود پور امینی 

 

۲۹- میلاد 

 

۳۰- ابی 

 

۳۱- نوا 

 

۳۲- مجید 

 

۳۳- سمیه 

 

۳۴- پروین بانو 

 

۳۵- جزیره 

 

۳۶- فرشته 

 

۳۷- بی نشون 

 

۳۸- تیراژه 

 

۳۹- صدف 

 

۴۰- وانیا 

نظرات 610 + ارسال نظر
آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

آره هر لحظه ممکنه اینجا لود نشه! یعنی بترکه!
خب ما امشب شارژ شدیم نمیشه ول کنیم بریم که!
بریم تو بلاگ سیمین...یه کاری کنیم نظردونیش بپکه شاید واسه خاطر از بین نرفتن بلاگش دو خط آپ کرد!

الهام جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ

رف صفه یعد!

الهام جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ

بچه ها همه خوابیدند 12 نفر آنلاین

حبیب جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://www.artooon.ir



سلام

حاج محسن دم شما خیلی گرم

بالاخره یکبار عکس ما مثل آدم رونمایی شد

میترسیدم عکسهای دیگه ای که بابک ازم گرفته رو بفرسته و همه کلی بخندن

بابک گفته برام نقشه داره اما خیالی نیست اگه کسی به من بخنده و شاد بشه من ناراحت نمیشم

خیلی مخلصیم اردات خاص داریم خدمتتون

شب خوش

میلاد جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ب.ظ

خوب بچه های نازنین

من دقیقا حدود 6 ساعت که اینجا پلاسم

با اجازه همگی برم یکم استراحت کنم

خیلی خیلی خیلی بهم چسبید

انشاالله همیشه دلاتون همینجور خندون باشه

از محسن عزیزم به خاطر این لطفش حسابی ممنونم

دل هممونو شاد کرد

انشاالله خدا دلشو شاد کنه

موفق و ماندگار باشید

پروین جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ

عااااالی بود.... عااالی.......
باید برم بیست بار دیگه همه اشون رو نگاه کنم. خیلی خیلی قشنگ بودند.
دستتون درد نکنه آقا محسن عزیز و خسته نباشید جدا.
فقط یه چیز الآن تو ذهنم مونده که بگم. دلم آب شد برای اون خوراکی های رو میز مهربان و چایی رو میز بابک. من اینجا الآن فقط چای بسته ای دارم :((‌دلم از اون چایی های بابک میخواد :((
باز هم خسته نباشید محسن خان عزیز...

الهام جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

خدافظ میلااااد...خوش گذشت برادر...

حبیب جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.artooon.ir



واقعا این همه آپلود کردن حوصله و عشق میخواد

عاشقتم محسن باقرلو

راستی این بابک نامرد تنهایی رفته کیش

جاش خیلی خالیه خدا کنه بهشون خوش بگذره

کودک فهیم جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://www.the-nox.blogfa.com

خداحافظ میلاد جان.خیلی خوشحالم که با دوست خوبی مثل تو و بچه های دیگه آشنا شدم.

آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

می بینم که همه یکی یکی دارن صحنه رو خالی می کنن!
این تفسیرهای هاله هم نرسید...
الان کیا هستن؟
دستا بالا...

رعنا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

سلام ..
آقا دست شما درد نکنه ، خیلی قشنگ بود عکسا.

الهام جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ http://sampad82.blogfa.com

من انا

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

سلام آنا جوووووووووووونم خوبی؟ دماغت چاقه ؟
سلامتی

آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

منصوره جان تفسیرهای تو هم خیلی باحاله ها...یه حرکتی بکن موندگار میشه...

آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

بنده در صفحه ی قبل خدمت مونا بانو جان جان گل گلاب سلام و عرض ادب کردم...
مونا جان این میز کار شووووما چقد بهداشتیه!

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

هررررررررررررررررررررررر

آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

مونا جان با کلی قر و قمبیل نشستم اینجا در کمال صحت و سلامت!
کاش هاله بانو یه ذره از میز کار شووووما عبرت می گرفت! خیلی شلخته س!
ای کاش کافه ی تیراژه یه کم مرتب تر بود پلمپش نمی کردن!
خلاصه که ملت به سلیقه و نکته های بهداشتی شووووما نیاز دارن هیشکی بانو جان!

تیراژه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

آنا؟!!!
چیزی در مورد کافه ی من گفتی آیا؟!!!

آناهیتا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

مگه بخاطر کثیفی پلمپش نکردن؟
خب شووووما یه نگا به این عکس بنداز...اون لباس چیه رو تخت افتاده؟ اون میز این همه شلوغه...همه چی در هم بر همه! والا نیاز به قرص برنج و اینا نیست همین طوری هر کی اونجا چایی بخوره جام زهر و می نوشه!!!
دیگه خودمونیم سیبیل کلفتا نیستن که! راحت باشیم!

تیراژه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

آنا شما تشریف بیار در خدمت باشیم..اوکی مرتبش میکنم....یه بستنی سیانوری هم مهمون من!!!

راضیه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://divarha.persianblog.ir

کودک فهیم و جزیره جان مغازه ما با همه متعلقاتش تقدیم شما خودمم عشق می کنم باهاش به خصوص اینکه بعد از چند سال کار کردن تو محیطای خشک اداری اینجا رو ساختم

عاطی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ



و ما ۴ ساعته ک شمارا می خوانیم!و می بینیم!

تیراژه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

عاطی جان یه نظر هم بدی بد نیستا؟
شاید شما هم سیانور لازم شدی!!!

راضیه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ http://divarha.persianblog.ir

از او دار قالی لذت بردم و اتاق کارای 16 پاییز بلند و دیزاین زیبای 29 میلاد

راضیه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ http://divarha.persianblog.ir

در ضمن ابی جان منظورت اینه که مسافر می بری؟ ایربگ صندلیت هم از ژشت باز شده داری می افته

هاله بانو به سیمین جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

۱- چقدر خوبه محل کار آدم اینقدر رنگی رنگی باشه
۲- چه جذبه ای همچین ورق رو گرفته دستش آدم می ترسه به خداااا٬ هیشکی جونم الان این عکس چه جوری گرفته شده؟؟؟
۳- اون تاریخ پایین عکست من و کشت فرزانه جان٬ نه به اون تابلوی خوش آب و رنگ روی دیوار نه به اون گلدون بی روح یه وری
۴- ایول به این استاد که به این دانشجو نمی گه تو داری حرف من رو گوش می دی یا داری تمرین عکاسی می کنی؟
۵- زوم دوربین رو برای یه همچین موقع هایی گذاشتن٬ دکور نیست به خدا می شه ازش استفاده کرد حالا از اون هم نمی خواستی استفاده کنی یه ذره جلوتر می رفتی که این چراغ و سطل آشغال نیفته
۶- محل کار یعنی این ... به به (چیه الان؟؟؟ با این اوضاعی که برای این کامنت دونی پیش اومده چه انتظاری دارید نکنه می خوایید این عکس رو هم تفسیر کنم که خونم حلال حلال بشه؟)
۷- ای جان علی آقای گل٬ ژست رو ببین مدیر عاملیهههه٬ ولی خداییش کسی که اون متن رو روی وایت برد نوشته واقعا خوش خطه
۸- واااااااااااااااای عجب میز وحشتناکی البته یه لقمه نون حلال درآوردن اون هم با عرق جبین یعنی همین دیگه
۹- مهربان جونم الهی من فدات بشم با این محیط کاری پر تنشی که داری٬ تو رو خدا یه کم خودت رو تقویت کن ضعیف نشی الان با دیدن این عکس من که کلی نگرانت شدم
۱۰- بیا یعد می گن این مهندس جماعت ها وضعشون خوب نیست ... راحت بی دردسر می شینن پشت میزشون نت بازی می کنن کار نمی کنن که٬ ای خدا بیچاره ما کارمند جماعت ها
۱۱- اون لبخند رو لبهاتون الان یعنی چی آقا حبیب؟؟؟ نکنه کسی که داشته ازتون عکس می گرفته جک تعریف می کرده؟
۱۲- فسیل جان تعارف نکن می خوای چند تا کیس و مانیتور دیگه هم برات بفرستیم بذاری رو میزت جای خالی زیاد هست ها٬ از ما گفتن بود بعدا نگی نگفتی
۱۳- ای خواهررر با این بچه های سرتق صبر جزیل برای شما آرزومندیم (همگی بگید آمین)
۱۴- بابا استااااااااااااد٬ گل گیسو می بینم که گذاشتید همه از کلاس برن بیرون بعد عکس بگیرید
۱۵- این عکس رو خیلی دوست داشتم از بچگی آرزوم بود یه دار قالی داشته باشم ...
۱۶- عکس یه آدم بی معرفت اردیبهشتی تفسیر کردن نداره
۱۸- محدثه یعنی تو یک سوم روزت رو تو این محوطه سپری می کنی؟؟
۱۹- عجب داروخانه شلوغی ببخشید مریم جان ولی آدم یاد سوپر مارکت می افته تا داروخانه
۲۰- اردیبهشتی جان می شه بیای این عکس رو شفاف سازی کنی؟
۲۱- سیمین خانم جون الان ما هر چی دارو بخواییم ردیفه دیگه
۲۲- چه محیط کار آرومی
۲۳- محیط کار یعنی اینجا محدوده وسیع تو فضای آزاد
۲۴- آقا این عکس بو داره ها نگید نگفتم
۲۵- این عروسک نماد عاطفه است آیا؟؟
۲۶- مهدیه جان شما احیانا ساکن قم هستید؟؟؟
۲۷- این عکس من رو یاد جنگل های شمال و چه بسا نمک آبرود می ندازه
۲۸- نظم و ترتیب یعنی این
۲۹- میلاد تا جایی که من بادمه تو ریاضی کاربردی خوندی ولی این محیط کار آدم رو یاد کار هنری می اندازه البته اگه از اون فرش لوله شده فاکتور بگیریم
۳۰- من هر چی به این عکس نگاه کردم متوجه نشدم شغلشون چیه آخه به این تیپ و ۲۰۶ نمی یاد مسافر کش باشن
۳۱- امیدوارم از اون دسته از آدمهای این حرفه باشید که شغلتون رو فدای پول نکنید
۳۲- باز هم محوطه بازی
۳۳- تو دید اول یاد شرکت های هواپیمایی می افتی بعد عکس ماشین لباسشویی می بینی
۳۴- پروین بانو تو کار بایگانی اسناد هستید؟؟؟
۳۵- جزیره حیف نبود این همه انرژی گذاشتی خودت رو محو کردی٬ کلا عکس رو بدون حضور خودت می گرفتی خوب
۳۶- این عکس خیلی سرد و بی روح بود نمی گم یاد چی افتادم
۳۷- بعد از عکس خودم چشمم به این عکس روشن
۳۸- یاد جودی ابوت افتادم٬ جودی تختش کنار میز کارش بود ٬ از روی تخت می پرید پشت میز کارش حالا تیراژه تو تخت و میز کارت یکیه
۳۹- صدف جان شما هم مثل جزیره٬ به خدا واجب نبود تو عکس باشید ها ...
۴۰- بعد می گن چرا می گید اصفهونی ها خسیسن ٬ به گل خشک هم رحم نکردی وانیا ؟؟؟

الهام جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ

منصوره حان اگه نمیفهمیدم اسمت منصوره س فک میکردم تو اون استاده باشی ک داره درس میده!

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

۱- چقدر خوبه محل کار آدم اینقدر رنگی رنگی باشه
۲- چه جذبه ای همچین ورق رو گرفته دستش آدم می ترسه به خداااا٬ هیشکی جونم الان این عکس چه جوری گرفته شده؟؟؟
۳- اون تاریخ پایین عکست من و کشت فرزانه جان٬ نه به اون تابلوی خوش آب و رنگ روی دیوار نه به اون گلدون بی روح یه وری
۴- ایول به این استاد که به این دانشجو نمی گه تو داری حرف من رو گوش می دی یا داری تمرین عکاسی می کنی؟
۵- زوم دوربین رو برای یه همچین موقع هایی گذاشتن٬ دکور نیست به خدا می شه ازش استفاده کرد حالا از اون هم نمی خواستی استفاده کنی یه ذره جلوتر می رفتی که این چراغ و سطل آشغال نیفته
۶- محل کار یعنی این ... به به (چیه الان؟؟؟ با این اوضاعی که برای این کامنت دونی پیش اومده چه انتظاری دارید نکنه می خوایید این عکس رو هم تفسیر کنم که خونم حلال حلال بشه؟)
۷- ای جان علی آقای گل٬ ژست رو ببین مدیر عاملیهههه٬ ولی خداییش کسی که اون متن رو روی وایت برد نوشته واقعا خوش خطه
۸- واااااااااااااااای عجب میز وحشتناکی البته یه لقمه نون حلال درآوردن اون هم با عرق جبین یعنی همین دیگه
۹- مهربان جونم الهی من فدات بشم با این محیط کاری پر تنشی که داری٬ تو رو خدا یه کم خودت رو تقویت کن ضعیف نشی الان با دیدن این عکس من که کلی نگرانت شدم
۱۰- بیا یعد می گن این مهندس جماعت ها وضعشون خوب نیست ... راحت بی دردسر می شینن پشت میزشون نت بازی می کنن کار نمی کنن که٬ ای خدا بیچاره ما کارمند جماعت ها
۱۱- اون لبخند رو لبهاتون الان یعنی چی آقا حبیب؟؟؟ نکنه کسی که داشته ازتون عکس می گرفته جک تعریف می کرده؟
۱۲- فسیل جان تعارف نکن می خوای چند تا کیس و مانیتور دیگه هم برات بفرستیم بذاری رو میزت جای خالی زیاد هست ها٬ از ما گفتن بود بعدا نگی نگفتی
۱۳- ای خواهررر با این بچه های سرتق صبر جزیل برای شما آرزومندیم (همگی بگید آمین)
۱۴- بابا استااااااااااااد٬ گل گیسو می بینم که گذاشتید همه از کلاس برن بیرون بعد عکس بگیرید
۱۵- این عکس رو خیلی دوست داشتم از بچگی آرزوم بود یه دار قالی داشته باشم ...
۱۶- عکس یه آدم بی معرفت اردیبهشتی تفسیر کردن نداره
۱۸- محدثه یعنی تو یک سوم روزت رو تو این محوطه سپری می کنی؟؟
۱۹- عجب داروخانه شلوغی ببخشید مریم جان ولی آدم یاد سوپر مارکت می افته تا داروخانه
۲۰- اردیبهشتی جان می شه بیای این عکس رو شفاف سازی کنی؟
۲۱- سیمین خانم جون الان ما هر چی دارو بخواییم ردیفه دیگه
۲۲- چه محیط کار آرومی
۲۳- محیط کار یعنی اینجا محدوده وسیع تو فضای آزاد
۲۴- آقا این عکس بو داره ها نگید نگفتم
۲۵- این عروسک نماد عاطفه است آیا؟؟
۲۶- مهدیه جان شما احیانا ساکن قم هستید؟؟؟
۲۷- این عکس من رو یاد جنگل های شمال و چه بسا نمک آبرود می ندازه
۲۸- نظم و ترتیب یعنی این
۲۹- میلاد تا جایی که من بادمه تو ریاضی کاربردی خوندی ولی این محیط کار آدم رو یاد کار هنری می اندازه البته اگه از اون فرش لوله شده فاکتور بگیریم
۳۰- من هر چی به این عکس نگاه کردم متوجه نشدم شغلشون چیه آخه به این تیپ و ۲۰۶ نمی یاد مسافر کش باشن
۳۱- امیدوارم از اون دسته از آدمهای این حرفه باشید که شغلتون رو فدای پول نکنید
۳۲- باز هم محوطه بازی
۳۳- تو دید اول یاد شرکت های هواپیمایی می افتی بعد عکس ماشین لباسشویی می بینی
۳۴- پروین بانو تو کار بایگانی اسناد هستید؟؟؟
۳۵- جزیره حیف نبود این همه انرژی گذاشتی خودت رو محو کردی٬ کلا عکس رو بدون حضور خودت می گرفتی خوب
۳۶- این عکس خیلی سرد و بی روح بود نمی گم یاد چی افتادم
۳۷- بعد از عکس خودم چشمم به این عکس روشن
۳۸- یاد جودی ابوت افتادم٬ جودی تختش کنار میز کارش بود ٬ از روی تخت می پرید پشت میز کارش حالا تیراژه تو تخت و میز کارت یکیه
۳۹- صدف جان شما هم مثل جزیره٬ به خدا واجب نبود تو عکس باشید ها ...
۴۰- بعد می گن چرا می گید اصفهونی ها خسیسن ٬ به گل خشک هم رحم نکردی وانیا ؟؟؟

عاطی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ


تیراژه جان راستش از ترس همین سیانور چیزی نگفتیم:دی!

ولی احساس می کنم اتاقامون زیاد به هم شباهت داشته باشن!

راضیه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://divarha.persianblog.ir

محسن و عباس و حامد و... جمعتون جمعه دیگه... خیلی می خواستم شکل محل کارتونو ببینم اینجوری که شماها مشغولین انگار برج خلبانیه

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

ای وای کامی من قاط زد

عاطی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ



خوشحالم ک محل کار منو دوس داشتید هاله بانو!

واقعن لذت بخشه قالی بافی.

جزیره جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

جزیره جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ

چه جمعتون جمع بوده ه ه ه ه ه

انا جونم من رفتم عزاداری اباعبدلله و واسه دوستان دعا کردمدیدم شماها که دستتون بنده نمیتونین بیاین من رفتم به جاتون ولی خب مداحش خوب نبود از اول تا اخر خندیدیم با دختر عمه م، خدا رحم کرد سوسک نشدم اخر مجلس

جزیره جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ

هاله جان من که گفتم عکس مال قبلنه و بیشتر از اینکه محیط کار باشه خودم تو تو عکس هستم
خب اتلیه خالی گیر نیاوریم دیگه


انا جون خصوصیتو چک میفرمایید پلیز
خدا قسمت کنه همین امشب جواب بدی که ما با فکری ازاد سر بزاریم رو بالش

عاطی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ب.ظ



احتمالن منظور ابی! دور دور!بوده!:دی!

محیط کار پروین بانو هم شدیدن ترسناکه!احتمالن کارشون خیلی زیاده!

کار هیشکی بانو هم فک کنم سخت باشه!همه چیز خیلی منظم-ه!و نظم داشتن سخته!:دی!

کار راضیه خانومو شدیدن می پسندم!کاری ک غم توش نیس!هم خودشون هم مشتری ها همه شادو و واسه کارو خریدن و مبارکی و این چیزای خوب می آن!من دوس دارم کارم این باشه!

حرفه ی شمیم یار عزیز هم خیلی دوس دارم!اما بی نهایت صبرو حوصله می خواد!



هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

عاطی جان من قالی بافی رو خیلی دوست دارم
کاش بلد بودم ...

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

آنا جان قربون اون قر و قمزه ی تون بشیم ما شوما خودت یه عکس از محل کارت مینداختی تا ما یه تفسیری بکونیمش در حد لالیگا

فاطمه به هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ

سلاممم
این بلاگ اسکای که دارین ملت...ما همش برا بلاگفا نفرین عطا می فرمودیم...الان من ۴ تا کامنت نوشتم هیچکدوم ارسال نشد...
دست گلت درد نکنه هاله بانو جانم از همدردی..
و لیکن امسال یه روز فقط با اینا سر و کله میزنم...۳ روزه دیگه مسئول کلاس رایانه هستم و مسئول سایت

عاطی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://pransesbanoo.blogfa.com/


قالی بافی اصن سخت نیستا ا ا ا ا ا ا :دی(تبلیغات)

فقط یه گره باید یاد بگیری!از بافتنی هم آسون تره!:دی!و البته شیرین تر!:دی!

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

هاله جون دوربینمو دادم همکارم ازم عکس انداخت...
حضرات همکار دیگه با بازیای وبلاگی بنده آشنا تشیف دارن خعلی ام پیگیرن

جزیره جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ

آنا دیس شده؟

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

کامنتا رسید به شیشصد بزن کف قشنگه رو

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

کامنت هام ارسال نمی شه چرا؟؟؟؟

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

به به هیشکی نازنین
خوبی؟
خدا از این همکارای خوب قسمت ما هم بکنه

جزیره جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ب.ظ

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دسسسسسسسسسسسس دسسسسسس دسسسسسسسسس

عروش چقد قشنگه ،ایشالله مبارکش باد
اااااِ ببخشید ربطی نداشت به موضوع

هیشکی! جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

برادر باقرلو بد نیست شومام یه اعلام حضوری بکنیدا از اون آشپز خونه تشیف بیارید بیرون ما اومدیم خودتونو ببینیم والا

بعد قرنی اینجا انقد مهمون اومده اون وخت شوما انقد ساکتی؟

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

بی خیال هیشکی جونم
الان می یان دعوامون می کنن ها

هاله بانو جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

بچه ها بیایین تعداد کامنت ها رو به ۶۰۰ برسونیم و بعد فرار کنیم

عاطفه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

درود بر ملت همیشه در صحنه-

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.