مشروطه دیده ها ... رضاخان چشیده ها ... نسل کافه کابAره و لاله زار و شهر نو ... نسل فروغ و هدایت و شاملو ... نسل انقلاب و جنگ ... دههء شصتی ها ... نسل اینترنت و فیسBووک ... گویی آدمیان بالذات هیچند و نظاره گر ، سیاهی لشگرهای ازلی و ابدی در ارباب جمشیدی به وسعت خزر تا خلیج فارس ... و همیشه این شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه است که بر خلق و خو و زیر و زبرشان حکمرانی میکند و سبک و سیاقشان را تراش میدهد و خوششان بیاید یا نه روشان اسمی با پیشوند نسل میگذارد ... نسل فلان ... نسل بهمان ...
عکس هدر از این فتوبلاگ :
http://shahin.aminus3.com/portfolio
دقیقاً...و کسانی اسمشون باقی مونده که خلاف جریان آب شنا کردن....نمونه ش همون فروغ و شاملو که خودتون اسم بردین....
اصلا همین نژاد و نسل و اصل و امثالهمه که ما رو به این روز کشونده! اصلا انگار مرض برچسب خوردن داریم. باید هویتمان را به یک چیزی وصله کنیم!ا
تا وقتی باور نکنیم کسی بر کسی برتری نداره دست بالای دست زیاده و ما هم لای طبقاتی که خودمون می سازیم و بهش دامن می زنیم له می شیم.
حرف منو چه خوب در چند تا جمله زدین و خلاص. ادم کیف می کنه:)
البته پست شما بحث نسل و هویته ولی حرف دل من فرا مرزی!
حالا ایناش به کنار
اونایی که بین این نسلها قرار میگیرن چی؟
کسایی که بین دو تا نسل با همون هویت های سوخته هستن ، بیچاره این وسطیا دیگه جزغاله شدن.
مثلاً اونایی که متولد هفتاد هستن.
هم نوستالژیهای شصتیا رو دارن و هم نمیشه گفت دهه شصتی هستن ، البته یه چیزایی هم از شصتیا کم دارن.
کلاً بلا تکلیف.
از همین برچسب الکیه هم غافل موندن اینا
گریزی نیست جز تاثیر گذاری یا تاثیر پذیری.
تفاوت میان پیشگام بودن است و دنباله روی.
او که نسلی به نامش خوانده می شود بر ترس ها و انگ های احتمالی غلبه کرده، رفته پی ِ دل خودش، و او که رویش اسمی گذاشته شده، به هر دلیلی یا نخواسته یا نتوانسته چنین کند. دارم فکر می کنم ما چه؟ غیر از دهه شصتی، چه نام های دیگری بر ما می زنند؟
..بنظرم همینکه یک قدم هم شده..جلوتر راه بری...یعنی بدونی و بفهمی کجایی..و چه باید بکنی..خودش کافیه !!
بنظرم شما بعنوان تحصیلکرده و کارشناس علوم اجتماعی...خیلی حرفها دراین موارددارین..
از علوم اجتماعی واسه من پنج سال عمر هدر رفته موند فقط !
آخ چقدر این پست خوب بودش محسن خان
از بس این روزها به شیوه های مختلف و به زبان های مختلف نسل سوخته، نسل نیم سوز، نسل یکم سوخته، نسل چوب سوخته، نسل گازوئیل سوز، نسل فرا سوخته و از این خزعبلات شنیدم خسته شدم
آخه یکی نیست بگه بابا از اولشم همه چیز تو هر نسلی هم خوب بوده هم بد، هرکسی تو زمان خودش یه سری مشکلات داره به اقتضای زمان و امکانات و شرایط مختلف اقتصادی سیاسی اجتماعی، دیگه این چرت و پرت ها چیه
نمی خواهم رد کنم که مثلا شرایط اقتصادی دهه شصتیا که خودمم یکیشونم سخت بوده یا دهه هفتادیا شرایط فرهنگی و ارتباطی در دورانشون خیلی سریع پیش رفته و نتونستن با گذرش کنار بیان اما واقعیت اینکه تو هر دوره یه موضوعی بوده دیگه، پس هی نخوایم خودمون مظلوم نشون بدیم و مظلوم نمایی کنیم
واقعا پست معرکه ایی بود محسن خان، از اون پست ها که ساعت ها میشه روش فکر کرد و بحث کرد
ممنون
حالا به نظرتون ما نسل چی چی سوخته ایم ؟
نسل کون سوخته !
با کامنت میلاد خان
جان صـــد در صد
موافقم.اوهوم
یاحق...
می خواستم ببینم اسم نسل ما رو چی میذاری دیدم میلاد پرسیده و جواب دادی ...
احتمالا بچه هامون هم یه روزی به این نتیجه می رسن که نسلشون نسل " پدر سوخته " ها بوده
هرررررر
محمد اشتباه کردی
بچه هامون بهمون میگن، "نسل پدر کون سوخته ها"
بچه های جناب عالی نسل شون معلومه از الان میلاد جان
از همین الان اسم دارن ، دغدغه نداشته باش
مال شماهام که معلومه محمدجان
نسل آغا مملی می شه نسل قورباغه! بس که شبا می شینه قورباغه می پرونه! یکی نیس بگه شب رو واسه این کارا ساختن؟!
نسل میلاد هم می شه نسل تپل مپلی های کون سوخته به قول استاد!
استاد یادش رفت بگه که نسل میلاد چقدر تپله!
نمی دونم چرا هر وقت میام اینجا غمگین میشم اما باز دوست دارم بیام..
جددن چرا ؟!
ولی از شوخی گذشته ، واسه اینه که شما محبت دارید ...
یک نسل رو هوا.یک نسلی که خودشم نمی دونه چی میخواد.دلم نمیخواد بگم نسل سوخته ایم ولی غیر از این هیچ کلمه ای به خوبی وضعیت داغون ما رو نمایان نمیکنه.
سلام دوستان
سلام استاد...
میدونید دهه ی پنجاهیا چه نسلی هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا نظرتونو بگین ...اگه خواستید و تونستید یه سری به وب کوچولو من بزنید و بگین تا استفاده کنم برای پست بعدیم...منتظرتونم. تا بعد....
اقا همه مون سوختیم تا دم در خونه خدا فقط ناحیه سوزش فرق داره
و البته از اونجاییکه از قدیم گفتن:"مرگ دسته جمعی عروسیه" پس بهتره زیاد بهش اصن فکر نکنیم!!!!!
هیچ نسلی هم خودشو بدبخت تر از نسل بعدی و قبلی ندونه چون هرکدومشون یه جور کشیدن. بله اقا اینجوریاست .
چه هدری
من ترجیح میدم جای اون سوخته هه باشم تا اون زخمی زیلیِ. خب واقعن اون داره درد بیشتری رو تحمل میکنه به نظرم
من بودی ام"ایکون فلش به سمت بالا"
نه بابا محبت کیلو چنده تو این دور و زمونه؟؟؟
عالی می نویسید
نگاهتون به زندگی یه جور خاصه!!!
بعضی وقتا که شما رو میخونم حس می کنم خودم عین یه گاو از کنار اتفاقات زندگیم می گذرم!!(ببخشید من اصلا آدم بی ادبی نیستم ولی واقعا این حسو داشتم دیدین گاو هیچ عکس العملی به اتفاقت اطرافش نداره؟؟)
سلام
نسل هایی که در باورها میسوزند و و می رویند و باز میسوزند ...خاکستر نسلها تاریخ را فرا گرفته است...
خب تو کشورایی مثل ما به خاطر نفوذ و قدرت ساختارهای موجود آدما همونجوری میشن که ساختار بهشون میگه. این نفوذ ساختاری از خانواده شروع میشه و به سیاست ختم. به گمونم مثل یه خمیر شدیم تو این مملکت. شکلمون میدن با این توهم که همه چی دست خودمونه.
نمی دانم به این پستت ربطی دارد یا نه، اما یک بار جایی دور هم جمع بودیم و میزبان اعتقاد راسخی به طالع بینی چینی داشت. بعد رفت و کتابش را آورد و گفت هر کسی بر اسال این طالع بینی و سال تولدش، چه حیوانی است و خصوصیات حیوان (و حتی حیوان ماه خاص تولد) را برایمان خواند. من اعتقادی به این مساله ندارم. یعنی برایم قابل قبول نیست که مثلا 35 نفری که در کلاس سوم راهنمایی نشسته اند و 90 درصدشان در یک سال چینی به دنیا آمده اند، همه دارای خصوصیات اخلاقی و رفتاری و شخصیتی مشابه باشند. اما باور نمیکنید که چقدر مطالبی که برایمان خواند درمورد خودمان و اطرافیانمان، با حقیقت و واقعیت همخوان بود. مثلا پس بزرگ من مار بود که دوست داشتنی است و عشوه گر و طالب محبت. دقیقا پسرم. دخترم ببر بود و خصوصیاتی که برای ببر اردیبهشتی خواند کاملا با دخترم مطابق بود. مادرم اسب نجیب. پدرم سگ مهربان ولی پاچه گیر!! وقتی مادر و پدرم را گفت، همه حتی پدرم فریاد زدیم چقدر درست است این. مادرم فکر کنم شرم کرد. اما مطمئنم او هم در دلش تصدیق کرد. و در مورد خودم و همهء دیگران. کم و بیش داشت اما سوخت و سوز نه!!
جالا نمیدانم این هم در قالب این قالب سازیها میگنجد یا نه.
بعد از آن بارها شده که دیده ام ناخودآگاه وقتی سال تولد کسی را دانسته ام توی دلم گفته ام: نه عجب ... بز است دیگر (مثلا). چه توقعی داشتی؟
سلام محسن خان. خیلی مخلصیم.
نسل شریف بیچاره ها