بانک پاسارگاد میرعماد از آن شعبه های خلوت است ... هیچوخت انقد آدم توش جمع نمیشود که زیر برگهء نوبتت مثلن بنویسد افراد منتظر در صف 21 نفر و تو بتوانی یک گوشه بنشینی و سر حوصله و دل سیر آدمها و رفتارهایشان را تماشا کنی ... حوالی ساعت دو بعد از ظهر است و جلوی هر باجه یک نفر نشسته برای انجام کارش و به جز من که تازه رسیده ام افراد منتظر در صف فقط یک نفر است ! ... یک خانم زیبای تنومند ... قد - بی اغراق - حدود دو متر ... توپُر و استخوان درشت و یک پرده تپل ... سفید و نرم و ماه رو ... با آرایش لایت و چشمهای خمار اما درنده ... مانتو خفاشی بی در و پیکر با جوراب شلوار مشکی چسبان و نیم بوت جیر لبه خز ... وختی دارد فرم پر میکند طفلکی دختر پشت باجه محو انگشتان زیبا و انگشتر خیره کننده و ناخنهای بلند فرنچش شده و ناخودآگاه پول شمردن را متوقف کرده ... دخترهای پشت سایر باجه ها هم خیلی اوضاع بهتری ندارند ... انگاری یوسف مونثی می خرامد و خودکارها یکسر چاقو شده اند ... منظره عجیب و احوالات غریبی ست ... و من ... همین من ... پیشتر و بیشتر از آنکه زیبای تنومند و خالقش را تحسین کنم ، دلم برای دخترهای پشت باجه ها میسوزد ...

نظرات 56 + ارسال نظر
پروین پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ

با حرف حرفخونهء عزیز و تعجبش از گارد گرفتن بعضی ها در برابر زیبایی دیگران موافقم.
چرا اگر کسی که زیباست یا زیبا نیست حتی، اگر سعی کند ... یعنی عمدا تلاشش را بکند که برازنده جلوه کند و زیباتر بنظر بیاید، خیال میکنیم قصدش دلبری و از راه بدرکردن دیگران است؟
باید دیدمان را نسبت به دیگران و کارها و تصمیم هایشان عوض کنیم.

شاه بلوط پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ق.ظ http://balot.persianblog.ir/

این حرف من نیست حرف دکتر شیری هست

از نظر روانشناسی کسی که به ظاهر و سرو وضعش نرسه و با این حرف که بگه من همینم و از این حرفا ...با هر ظاهری در هر جائی ظاهر بشه،هوش اجتماعی بالائی نداره
اینکه آدم بلد باشه به خودش در حد نرمال برسه و با ظاهری مناسب ظاهر بشه نشان از هوش اجتماعی فرد داره
نه اینکه سریع بگیم کمبود داره و عقده داره

جزیره پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:50 ب.ظ

سلام علیکم
خوبید دیگه انشالله؟!
بعد پست نمی نویسید؟!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 ب.ظ

فعلا سلام

تیراژه جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com


سلام و صبح به خیر

امیدواریم که امروز لطف بفرمایید و ما را به چند خطی مهمان

مگر اینکه بار سفر بسته باشید برای ایام تعطیلات
که اگر اینچنین است گوارای وجود شما و مریم بانو ی گرام.

مریم انصاری جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:42 ب.ظ

سرکار خانوم پروین خانوم!

من یه مقدار برام تعریف نشده س اینکه شما به جای اینکه مستقیماً نظر خودتون رو راجع به این پست آقای باقرلو بفرمائین، محبّت کردن و نظر من رو نقد کردین!!!


چون اگه هدف شما، ابراز نظر شخصی خودتون بود، می تونستین بدون اینکه صحبتی از نظر من بشه و موافقت و مخالفتی اعلام کنین راجع به نظر شخصی من... این کار رو انجام بدین و کامنت بذارین.

ولی با این کاری که شما می کنین (نظر دیگران رو می خونین و راجع به «نظر دیگران» نظر میدین (به جای اینکه راجع به پست نظرتون رو بفرمائین)، مخالفت می کنین با نظر دیگران، موافقت می کنین، موضع می گیرین و...) من دقیقاً متوجه نمیشم یعنی چی؟! و چه هدفی پشت این موافقت ها و مخالفت ها و موضع گرفتن راجع به «نظر شخصی دیگران» میتونه باشه.

آیا هدفتون از این کار، کوبیدن نظر شخصی من بود؟؟؟
من تابحال راجع به نظر شخصی شما نظری دادم؟ موضع گرفتم راجع به نظر شما؟ اون هم با این لحن: "بعضی ها".

پروین خانوم عزیز!

من نظر شخصیم رو خطاب به خود آقای باقرلو عرض کردم و با ایشون تبادل نظر کردم و بسیار هم خوشحال شدم از همصحبتی با ایشون.

صادقانه بگم که از برخورد شما، دلگیر شدم. بالاخص از لحن بیانتون.

بدرود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.