فرقی نمیکند کودک امروز مشقهایش را توی دفتری بنویسد که عکس دیجی مون و باربی و ترنسفورمرها روی جلدش باشد یا عکس رستم و دارا سارا و شهید باکری ... مهم این است که بچچه های امروزی جور دیگری فک میکنند و چیزهای دیگری توی دفترهایشان خواهند نوشت ...
محسن باقرلو
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ
البته این در صورتی است که بچهها اصلا چیزی در دفتری بنویسند.
در مدارس اینجا خیلی زود تایپ کامپیوتری تکالیف جای نوشتن در دفتر را میگیرد. دیکتهء بچهها معمولا افتضاح است. بسکه همه به دامن گوگل آویختهاند :(
بله
کودکی ما و نسل های قبلمان تا حدودی شبیه به هم بوده
لا اقل من و پدرم و مادرم و عمو و خاله ام و پسر عمه ام، حرفهایمان...زمستان های سردمان و بخاری نفتی مدرسه...دفترهای کاهی مان...خوراکی های زنگ تفریحمان..مشق نوشتن های هولهولکی عصر جمعه مان...نامه های کودکانه ی لای کتاب ادبیات مان..نقاشی کلبه ی جنگلی مان..همه شبیه به هم بوده تا حد زیادی..
اما از نسل ما به بعد، یعنی نسل این دهه ی هفتادی و دهه هشتادی ها مواجه شده با یک انقلاب عظیم فکری و فرهنگی ناگریز با همراهی تکنولوژی محترمه!
بچه های امروز دغدغه شان پز دادن مدل موبایل خودشان و پدرهاشان و سیستم های نصب شده روی لپ تاپ هایشان است و جوک های توی راه مدرسه شان استاتوس های فیس. بوک
حتی سرخوشی شان از تعطیلی روزهای برفی و شوقشان برای آمدن تابستان و...
همه و همه با ما فرق دارد..
بچه های امروز نه اینکه بگویم بد هستند یا سطحی تر اما بی شک خیلیییییییی فرق دارند با ما..فکر کردنشان و نوشتنشان و خنده هایشان..
بچه های امروز چیزهای متفاوت می نویسند ، حتی نمی دانند که مداد قرمز و مداد مشکی برای ما چقدر عزیز بود ... نقاشی هایشان با ما فرق دارد ... طرح دفترانشان ، کتاب فارسی اول ما یک گل بود سال بعد شد دو تا و تمام اشتیاقمان این بود که تعداد گل ها به پنج برسد و ارشد مدرسه شویم ...
کودکان امروز اما ... کودکان ِ تکنولوژی اند ... شاید همین روزها نوشتن هم یادشان برود و فقط تایپ کنند .
کامنت تیراژه را خواندم یاد شبی افتادم که دوستهای ایرانی سهیل را دعوت کرده بودم و به خواستهء سهیل برایشان آش رشته و حلیم بادمجان درست کرده بودم. همه شان تا غذا را دیدند نه تشکری نه چیزی و گفتند: that calls for a facebook status. و شروع کردن چیلیک چیلیک عکس گرفتن. تازه خوب است آن موقع ها هنوز اینستاگرامی درکار نبود. دغدغه های بچه های الآن خیلی نفهمیدنی است.
دقیقا
البته این در صورتی است که بچهها اصلا چیزی در دفتری بنویسند.
در مدارس اینجا خیلی زود تایپ کامپیوتری تکالیف جای نوشتن در دفتر را میگیرد. دیکتهء بچهها معمولا افتضاح است. بسکه همه به دامن گوگل آویختهاند :(
گاهی هم شاید نتوانند آنگونه که فکر میکنند بنویسند ...
به داد دردهای شکوفه برسید
http://nahavand.persianblog.ir/post/738/
اره.. منم فکر می کنم این بچه ها فرق ها را قبل از اینکه دفترهای رستم و باکری بیاد کرده اند...
بله
کودکی ما و نسل های قبلمان تا حدودی شبیه به هم بوده
لا اقل من و پدرم و مادرم و عمو و خاله ام و پسر عمه ام، حرفهایمان...زمستان های سردمان و بخاری نفتی مدرسه...دفترهای کاهی مان...خوراکی های زنگ تفریحمان..مشق نوشتن های هولهولکی عصر جمعه مان...نامه های کودکانه ی لای کتاب ادبیات مان..نقاشی کلبه ی جنگلی مان..همه شبیه به هم بوده تا حد زیادی..
اما از نسل ما به بعد، یعنی نسل این دهه ی هفتادی و دهه هشتادی ها مواجه شده با یک انقلاب عظیم فکری و فرهنگی ناگریز با همراهی تکنولوژی محترمه!
بچه های امروز دغدغه شان پز دادن مدل موبایل خودشان و پدرهاشان و سیستم های نصب شده روی لپ تاپ هایشان است و جوک های توی راه مدرسه شان استاتوس های فیس. بوک
حتی سرخوشی شان از تعطیلی روزهای برفی و شوقشان برای آمدن تابستان و...
همه و همه با ما فرق دارد..
بچه های امروز نه اینکه بگویم بد هستند یا سطحی تر اما بی شک خیلیییییییی فرق دارند با ما..فکر کردنشان و نوشتنشان و خنده هایشان..
بچه های امروز چیزهای متفاوت می نویسند ، حتی نمی دانند که مداد قرمز و مداد مشکی برای ما چقدر عزیز بود ... نقاشی هایشان با ما فرق دارد ... طرح دفترانشان ، کتاب فارسی اول ما یک گل بود سال بعد شد دو تا و تمام اشتیاقمان این بود که تعداد گل ها به پنج برسد و ارشد مدرسه شویم ...
کودکان امروز اما ... کودکان ِ تکنولوژی اند ... شاید همین روزها نوشتن هم یادشان برود و فقط تایپ کنند .
به نظرم افکار بچه ها تو همه دوران ها شبیه هم هست.
کامنت تیراژه را خواندم یاد شبی افتادم که دوستهای ایرانی سهیل را دعوت کرده بودم و به خواستهء سهیل برایشان آش رشته و حلیم بادمجان درست کرده بودم. همه شان تا غذا را دیدند نه تشکری نه چیزی و گفتند: that calls for a facebook status. و شروع کردن چیلیک چیلیک عکس گرفتن. تازه خوب است آن موقع ها هنوز اینستاگرامی درکار نبود. دغدغه های بچه های الآن خیلی نفهمیدنی است.
سلام
سلام
سلام
شماره سوم نشریه مجازی هم وبلاگی رفت رو هواااا
بدو بیا حالشو ببر
: )
هیچوقت باورم نمی شه کودکان نسل امروز و فردا دغدغه هایشان از جنس ما باشد، حرف هایشان از جنس حرف های ما باشد، نگاهشان از زاویه ی نگاه ما باشد...
هیچوقت باورم نمیشه!
بسیااااار با هوشترند، بسیااااااار فهمیده تر و منطقی تر
که این هم خوب است و هم بد، حالا بماند چرا :-)