ترین های گینس باقرلو !

۱- بیشترین زمانی که یه کله خواب بودم ؟! 

دوران سربازی دو روز متوالی بر اثر خوردن قرص آمی تریپ تیلین بعد از تصادف با موتور ! 

۲- بیشترین زمانی که حموم نرفتم ؟! 

حدود دو ماه دوران آموزش سربازی توو گرمای ۵۵ درجهء تابستون اهواز ! 

۳- بیشترین پول نقدی که دستم بوده و البته مال خودم بوده ؟! 

پنج میلیون تومن ! 

۴- بیشترین مدت زمانی که از فضای خونه بیرون نرفتم ؟! 

یه هفته ( فک کنم دوران دبیرستان ) ! 

۵- بیشترین زمانی که آرایشگاه نرفتم ؟! 

حدود یه سال ( همین پارسال پیارسال ) ! 

۶- بیشترین ساعتی که یه کله کتاب خوندم ؟! 

زمون بچچگی یه روز کامل کتاب هزار و دویست صفحه ای شبهای پرماجرا ! 

۷- بیشترین تعداد کفشی که همزمان داشتم ؟! 

همین حالا ! سه جفت کفش دو جفت کتونی ! 

۸- بیشترین مدت زمان مکالمهء تلفنی ؟! 

یکساعت و نیم زمون دوستی با مریم بانو ! 

۹- بیشترین زمانی که یه کله پای تلویزیون بودم ؟! 

بیست و چهار ساعت پای کانالای مورد دار ماهوارهء دوماد دوست دوران دبیرستانم ! 

۱۰- بیشترین مدت زمان رفاقت با یه دوست ؟! 

دوازده سال با سید عباس گامبالو ! 

۱۱- بیشترین مدتی که گشنه و تشنه موندم ؟! 

چهل و هشت ساعت دوران آموزش سربازی توو اردوی شرایط سخت صحرایی ! 

۱۲- بیشترین مدتی که حیرون یه جنس مخالف بودم ؟! 

سه سال و نیم ! 

۱۳- بیشترین مدت زمانی که یه ترانه رو هی بی وقفه گوش دادم ؟! 

یه هفته ترانه قلعهء تنهایی فرامرز اصلانی ! 

۱۴- بیشترین مدت زمانی که مریض بودم ؟! 

یکماه گرفتگی کمر دوران دبیرستان ! 

۱۵- بیشترین تعداد دوست دختر ( یا پسر ) همزمان ؟! 

خداوکیلی من اصلن توو عمرم دوست دختر نداشتم ! 

۱۶- بیشترین پولی که تا حالا برای یه تیکه لباس دادم ؟! 

همین شلوار جین آخری که خریدم چهل تومن ! 

۱۷- بیشترین مدت زمانی که یه جا شاغل بودم ؟! 

چهار سال همین شرکت قبلی که بودم ! 

۱۸- بیشترین مسیری که پیاده روی کردم ؟! 

زمون دانشگاه از امیرآباد تا میدون آزادی با سید عباس ! 

۱۹- بیشترین زمانی که یه بند گریه کردم ؟ 

زمستون پارسال یه جمعه ظهر تا غروب ، تنهایی توی ماشینم توو بهشت زهرا ... 

۲۰- بیشترین زمانی که یه بند خندیدم ؟! 

دفعه قبلی که رفتیم قم خونهء مهدی پژوم عزیز و لباس آخوندی پوشیدم رفتم بالا منبر ! 

.

نظرات 222 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

حالا دیگه اول !

حبیب دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://artooni.blogsky.com



کف کردم همین الان کلیک کردم هیچی اینجا نبود

دو ثانیه بعد کلیک کردم همه چی ترکیده بود

بازی و ۵۰ کامنتو

خیلی جالبه بخدا

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com


الان ما با ید چی کار کنیم اونوقت تو این بازی؟!!!

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

منم کپ کردم !
50 تا کامنت و دیدم !

عین این !

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

ما هم باید گینسی هامون رو بریزیم رو دایره آیا؟!!

هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

اقای باقرلو رحم کنید تو رو خدا آخه

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

اینجا جواب بدیم؟
من تو وب خودم جوواب میدم !
اشکالی که نداره؟

محسن باقرلو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ

یعنی چی ما باید چیکار کنیم اونوقت تو این بازی ؟!
باید سوالا رو سر حوصله و با دققت جواب بدید !!!!

محسن باقرلو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ

اگه همینجا جواب بدید بهتره علیرضا جان
همش جمع میشه یه جا ولی هرجور راحتید قربان !

محسن باقرلو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ب.ظ

غرض دور هم بودن و یه نموره خندیدنه !

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

یا قمر بنی هاشم به دادمون برس!!
یه سوال!!
اگه تا حالا دوست دختر نداشتین پس اون سه سال و نیم حیرون چه جنس مخالفی بودید قربان؟!!!

هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

تا کی فرصت جواب دهی داریم اونوقت؟؟؟؟

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

عجب دوران سربازیییی داشتیناااا


هرچی شما امر کنید قربان
:)
من پست ندارم امشب بنویسم گفتم همینو قالب کنیم بره
چشم همینجا ج میدم !

مهربان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ب.ظ

بله خب


این جنا باقرلو چقدر به ما فخر فروختند.....
شلوار ۴۰ تومنیو و ۵ جفت کفشووو

الان ما با چه رویی بگیم که اصلا کفش ندارم

هان؟
اینجوری می خواستی با احساسات مسلمین بازی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ

اونوقت مهربان بانو چطوری تشریف میبرید برای هماهنگ کردن سمینارها؟!!

آلن دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ

تیراژه جان ، جنس مخالف که لزومن نباید آدمی زاد باشه.
به هر حال توو شرایط سخت صحرایی ، هر جنبده ماده ای میتونه آدمو حیرون خودش بکنه.
خب قبول کن سخته دیگه. یه پادگان پر از جنس موافق.
خب آدم کف میکنه.

مهربان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ

هاله جان

تا کی مهلت دارم چیه؟
مگه می خوای دفترچه کنکور پست کنی؟
مگه می خوای قبض برقو بدی؟
مگه می خوای .......... الله اکبر

حبیب دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ http://artooni.blogsky.com

۱-خوابالو نیستم خوشبختانه
۲-وای ۲ هفته خدمت بودیم بوی گند داشت خفم میکرد
۳- ۳۰ میلیون تومان
۴-یادم نیست اما جدیدا هیجا نمیرم و خونه نشینم
۵- همیشه موهام کوتاهه - از موی بد متنفرم
۶- کتاب میخونم خوابم میبره واسه اینه اینقدر پرفسورم خوب
۷- ۴ تا - ۳ تا کفش یک کتونی
۸- فکر کنم ۵ یا ۶ ساعت بود با یکی از بچه های وبلاگی همین دو سه هفته پیش اصلا نفهمیدم کی گذشت
۹- پای تلویزیون نه اما کامپیوتر ۲۴ ساعته
۱۰- ۲۱ سال با همکلاسی کلاس اولم پوریا
۱۱-یک هفته توی خدمت مریض شدم بردن بیمارستان هیچ کوفتی ندادن بخورم
۱۲- به جنس مخالف حساسیت داره بدنم کهیر میزنم
۱۳- ۴ روز دریا رو تو هفته گذشته
۱۴- یادم نیست چون سابق مریضی ندارم
۱۵- خنده داره برام- دوست دختر چی هست اصلا
۱۶- شلوار لی مشکی آمریکاییم ۶۰ تومان- آخرش ک.و.ن.م سوخت که چرا اینقدر دادم
۱۷- ۴ سال راه آهن
۱۸- یک روز قبل یک تعطیلی خفن . تقریبا قبل از چهارراه ولیعصر تا میدون آزادی
۱۹- گریه محسن گیر دادی ها. شب تا گریه نکنم خوابم نمیبره
۲۰- همین دیروز بخاطر بابا کرم رقصیدن بچه سه ساله دختر عمم - فیلمشو بعدا میذارم ببینید


محسن خان میخوای واسمون زن بگیری یا شوهر
بابا تو که همه فیها خالدون ما رو پرسیدی خوب اولش میگفتی بابا خصوصیاتتون رو بگید براتون همسر خوب پیدا کنیم اینجوری بهتر نبود

خسته نباشی داداشی

بازی باحالی بودم. ناچارم برم بخوابم چشماما داره کور میشه

راستی فیلم روح الله داداشی رو گذاشتم خواستی برو ببین. اگه ناراحت نمیشی

شب خوش

حبیب دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ب.ظ http://artooni.blogsky.com



بعد از سی سال یکبار اول شدم البته تو کامنت گذاری نه

در شرکت تو مسابقه

قربون محبت همتون که دور همدیگه جمعید

هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

بابا ایول جناب حبیب

هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

خوب مهربان جونم وقت می خوام که بنویسمشون دیگه

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

نمیری آلن...ترکیدم از خنده!


بیشترین مدت زمان مکالمهء تلفنی ؟!
یکساعت و نیم زمان دوستی با مریم بانو !
.
.

بیشترین تعداد دوست دختر ( یا پسر ) همزمان ؟!
خداوکیلی من اصلن توو عمرم دوست دختر نداشتم !

تناثضی در این دو پاسخ فوق نمیبینید آیا؟!!
(آیکون افشاگر!!)


هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

تیراژه گیر دادی ها

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

تناقض منظورم بود..سوتی نگیرید حالا!!

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

قربان شما محسن خان

آلن دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ب.ظ

پسر تو دو ماه حموم نرفتی ؟
هی واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای من.

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

کس دیگه ای نمیخواد شرکت کنه؟

علیرضا دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

1
- 15 -14 ساعت شاید ! دقیق نمیدونم !
۲
-دو هفته دیگه نهایتشش !
3
-کمتر از 1 میلیون
4
-کمتر از یه هفته ... پام مو ورداشته بود !
5
- 8 ماه ... البته میرفتم آرایشگاه میدادم تر تمیزش کنه همین چند ماه پیش خودم از ته زدمشون

6
-سینوهه رو تو سه چهار روز خوندم !
7
-4 یا 5 جفت !
8
-یه ساعت و نیم ! تلفن خودش قطع شد ! خاموش شد ! وگر نه ... البته اون زنگ زده بودااا
9
پای تلیویزیون نمیشینم ! نهایتش یه ساعت دو ساعت ... از بچگیم همینطور بودم ! مگه اینکه فوتبال داشته باشه بکشه به وقت اضافه البته فصل 4 لاستو یه ضرب یه جا دیدم تو کامپبوتر ! خونه مکان بود منم اینجوربی نهایت استفاده رو میکردم
8-10
سال ! دوستم حمید !
11
-از اذون صب تا اذون شب !
12
-سه سال و و خورده ای !
13
- خیلی اهنگا بودن !
14
-هپاتیت A بچگیام ... یادم نمیاد چقد اما خیلی طول کشید !
15
-یه دونه !
16
- یه تیکه؟ 48 تومن !
17
- 0 سال و 0 روز شرکت ماکروسافت
18
-از جلو دانشگاه تبریز تا خونمون ! سه چهار ساعتی طول کشید
19
-یه شب کامل ... تا دم دمای صب
20
-معمولا نیشم بازه

هاله بانو دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

چرا بابا منم هستم اما یه کمی وقت می خوام

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

همه کپ کردن ...هان؟!!!

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ

این بی نام کیه؟!!!

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

خب تا آخرش نخونده بودم نفهمیدم که مهربان بانو هستند!

مهربان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

- فک کنم یه ۲۴ ساعت. دقیق یادم نیست کی

۲- یادمه دو هفته ای شد. بچه بودیم و آبگرمکن خونمون خراب شده بود.

۳- همین حدودای ۴ یا ۵ ملیون. روزایی که داشتم واسه خونمون وسیله می خریدم

۴-ازخونه بیرون نرفتن : زیاد...... شاید دو سه هفته هم شده باشه

۵- آرایشگاه نرفتن: یه ماه تقریبا

۶-یه کله کتاب بربادرفته رو خوندم.... پشت سرهم

۷- کفش هم شاید چهار پنج جفت

۸- بیشترین مدت صحبت تلفنی فک کنم یه شب یلدا باشه که از سر شب با کیا حرف زدیم تا خود صبح.

۹- یه کله پای تلویزیون هم برمی گرده به همون بچگی. که تابستونا و عیدا از جلوش تکون نمی خوردم

۱۰-دوست قدیمی : هلیا (حیاط خلوت) که از دوران راهنمایی با هم دوستیم

۱۱- بیشترین مدت گشنگی و تشنگی: اون ماه رمضون هایی که روزه می گرفتم.

۱۲-هی وای من.... ولش کن

۱۳-ترانه بی وقفه: سیمین قانم بود فک کنم... شاید در حد چند روز

۱۴-مریضی: دوهفته بستری بودم توی بیمارستان ۱۵سالگی

۱۵- یک عدد دوست پسر

۱۶- بیشترین پول لباس: برمی گرده به لباس های رسمی مهمونی فک کنم... حدود صدو خورده ای

۱۷- بیشترین مدت اشتغال: ۵ سال همین جای فعلی.. شاید هم ۶ سال. شک دارم

۱۸-مسیر پیاده: زیاد... تا دلت بخواد. ولی الان مسیر خاصی یادم نیست

۱۹- بیشترین گریه: فک کنم حدود سه یا ۴ ساعت.... یه نصفه شب با آهنگ حبیب برای فوت عموی جوونم
زیاد گریه ای نیستم

۲۰-بیشترین خنده: وای ... خیلی زیاد... ولی فک کنم آخریش همون قم بود ... سر اون رقص چادر

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

میگم استاد خب حالا که اون کامنت بی نام مهربان بانو رو پاک کردین این کامنت و کامنتایی که واسه اون کامنت بی نام گذاشتم رو هم پاک کنین که بی ربط به نظر نرسند دیگه!!!

مهدی پژوم دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام آقا...
۱- حدود ۱۴ ساعت گاهی می خواب ام.
۲- سه یا چهار
۳- حدود ۱۲۰میلیون تومان.
۴-یک بار مدتی طولانی خانه نشین شدم. شاید ۲ماهی طول کشید.
۵- حدودیک سال و نیم که البته گاهی کمی کوتاه می کردم موهای ام را.
۶- بیش تر از ۶ یا ۷ ساعت پشت سر هم نمی توان ام مطالعه کن ام.
۷-شش جفت کفش.
۸- در مکالمه تلفنی یدم طولاست. گاهی ۳ تا ۴ ساعت هم طول می کش اد.
۹- شب ها تا خواب به چشم ام بیای اد مدت ها پای صفحه تلویزیون دراز می کش ام.
۱۰- بیست و سه سال با یکی از به ترین دوستان ام که خداوندش حفظ کناد.
۱۱- روزهای طولانی یک تابستان که روزه دار بودم.
۱۲- سه سال.
۱۳- زیاد پیش آمده. اماسه یا چهار روز غزل مهدی موسوی را با صدای شاهین نجفی شنیدم این آخری ها.
۱۴- طولانی نبوده بیماری های ام خدا را شکر.
۱۵- دو نفر هم زمان.
۱۶- حدود هشتصد هزار تومان برای یک دست کت و شلوار.
۱۷- سه سال در خرید و فوش صنایع دستی و عتیقه.
۱۸- روزهای سبز جنبش در خیابان های تهران که نمی دان ام چه قدر راه می رفت ام.
۱۹- شبی تا صبح هق هق زدم.
۲۰- شب های زیادی تا صبح می خندم. مستحضرید حتما...

مهربان سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

بللللللللللللله

ججناب مهدی پژوم و دو نفر همزمان؟

هی وای من
چه شود

مهربان سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 ق.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

البته کسی که کت شلوار ۸۰۰ هزار تومانی می خره باید هم دو نفر همزمان....
چرا که نه

با ۸۰ هزار تومنش الان ۱۰ نفر همزمان می شن ..........

محسن باقرلو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ

مهربان جان کت شلوار هشتصدی رو ولش اون ۱۲۰ میلیونو بچسب ؟!

مهربان سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

خدایی دیگه اینجا همزمانی مباحه

اصلا مستحب

محسن باقرلو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

حاج آقا باز حجب و حیا به خرج دادن والا !
من اگه ۱۲۰ میلیون داشتم ۱۲۴ هزار تا همزمان می داشتم !!

محسن باقرلو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ق.ظ

ولی خدایی ش تا همینجاشم بازی خوبی بود !
حاج آقا پژوم بزرگ و همزمانی و اینا ؟!
یادمون باشه اینبار دیدیمشون همگی با هم بگیم :
بعععععععععععععععععععععله !

مهربان سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

نگا تورو خدا ۱۲۰ میلیون پول داشته باشی و نری آرایشگاه؟

هاله بانو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

۱- اهل زیاد خوابیدن نیستم حتی اگه مریض باشم
۲- بچه که بودم و شیطون بودم تا یه هفته می کشید
۳- هشت ملیونی که تو این چند سال کاری پس انداز کردم
۴- یکسال شایدم بیشتر که بر می گرده به زمان قبل از دانشگاه
۵- تازه یکساله فهمیدم یه همچین جایی هم وجود داره
۶- عید سه سال پیش بود یه کتاب ۶۰۰ صفحه ای رو سه ساعته خوندم (پریچهر مودب پور)
۷- وای تعدادش از دستم در رفته آخه خوره کفش دارم شاید ۳۰ جفت شایدم بیشتر ....
۸- مامانم که می خواد تمام وقایع روزانه رو توضیح بده و منم باید گوش بدم ...
۹- سال ها است دیگه این کار رو نکردم حتی یادن نیست آخرین بار کی بوده
۱۰- دوست سال اول دبستانم ۲۲ ساله که میشناسمش
۱۱- مدینه گفتید کردید کبابم ... یاد ماه رمضون پارسال افتادم و یادآوری امسال
۱۲- ۸ سال از بهترین سال های عمرم
۱۳- سلام ستار (مدت زمانش زیاد بود اما چقدر یادم نیست)
۱۴- سال دوم دبستان بودم که آبله مرغون گرفتم
۱۵- یه دونه که به رحمت ایزدی رفت
۱۶- اگه قرار باشه لباس مهمونی بخرم هزینه می کنم دوست ندارم برای کار و بیرون رفتن لباس های بالای ۳۰ یا ۴۰ بخرم
۱۷- همین جایی که الان کار می کنم (شرکت حمل و نقل) ۴ ساله که اینجام
۱۸- ۴ سال پیش از بالای زعفرانیه تا ....(مقصدم خونه بود)
۱۹- سه سال پیش بود از شب تا صبح گریه کردم صبح چشمام باز نمی شد
۲۰- گاهی شک می کنم که خندیدن رو هم بلدم یا نه ...

هاله بانو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

خوب خسته نباشم بالاخره نوشتم

هاله بانو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir

هشتصد هزار تومن کت و شلوار
پس حتمی کفش هم مبلغش ورای پونصد بوده
خوش به حال اون ماشین که شما رو جا به جا کرده آقای پژوم

دکولته بانو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

۱- روزهای اول افسردگیم و شروع خوردن قرص های اعصاب که احتمالن خوب یادته و ۳-۴ روزی طول کشید ...
۲- تا جائی که یادمه؛ مثل مرغابی همیشه عاشق آب و حموم بودم و ۳ روز بیشتر نشده ...
۳- روم سیاه خواهر: ۵۰۰ تومن !
۴- خونه نشینی: یه هفته .
۵- آرایشگاه: یکی دوماه .
۶- کتاب بربادرفته و اسکارلتو یه کله خوندم و آخ هم نگفتم ! یادش به خیر ...
۷- می دونی که عاشق کفش بودم و هستم ... اون زمونا که پولدار بودم ... ۱۰ - ۱۲ جفت شایدم بیشتر البت اگه صندل هامو حساب نکنم ...
۸- مکالمه تلفنی: ۳ ساعت .
۹- تو نوجوونیم دو روز تموم فیلم هندی دیدم و عشق کردم ...
۱۰- حدود ۱۲ سال رفاقت ناب و شیرین با عاطی ...
۱۱- زمانائی که روزه می گرفتم ...
۱۲- چی می گـــــــــــــــــــی !؟
۱۳- سه روز همین اواخر ... آهنگ شاعر تمام شده ی شاهین نجفی با شعر مهدی موسوی ...
۱۴- ۶۰-۷۰ روزهای زیادی بوده که تو بچگی به خاطر حساسیتم سرماخوردگی های سخت داشتم ...
۱۵- بی خیال !
۱۶- ۲۳۰ تومن برای یه لباس مجلسی .
۱۷- بزنم به تخته سه ماه و نیم ناقابل کارمندی .
۱۸- دوران دانشجوئی از خیابون زعفرانیه تا میدون ونک ...
۱۹- شبهای زیادی رو تا صبح و صبح های زیادی رو تا شب هق هق زدم ...
۲۰- وقتائی که با بچه ها جمع می شیم ... دقیق نمی دونم کدوم بار بیشتر خندیدم ... ولی فکر کنم دفعه ی اولی که لباس آخوندی پوشیدی ...

سحر سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

سلام داداش محسن عجب بازی باحالیه!
۱- ی بار تو دوران نوجوونی حدود ۲۰ ساعت خواب بودم.
۲- اوه میمیرم اگه نرم حموم . کر نم فوقش ۱۰ روز
۳- حدود دو میلیون تومان
۴- اصلا تو خونه بند نمیشم
۵- آخرین بار که رفتم آرایشگاه یادم نمیاد معمولا خودم موهامو کوتاه میکنم.
۶- یک شبانه روز پشت سر هم تو دوران دبیرستان(بامداد خمار)
۷- سه جفت(همین الان)
۸- یادم نمیاد
۹- پای تلویزیون نه ولی پای کامپیوتر زیاد مخصوصا موقعی که لاست میدیدم چشمام خونریزی کرده بود.
۱۰- سیزده سال از چهارم دبستان با فری
۱۱- تو ماه رمضونها که عذابه برام
۱۲- بگذریم...
۱۳- ترانه ی داریوش که میگه : کاش تو قحطی شقایق بشینیم توی ی قایق بزنیم دلو به دریا من و تو تنهای تنها
۱۴- اول دبستانم بودم یک سال تمام
۱۵-
۱۶- فکر کنم فوقش ۱۰۰۰۰۰ تومان مطمئن نیستم
۱۷- والله تازه شاغل شدیم نمیدونم چقدر باشم...
۱۸- ی روز از دانشگاه تا خونه اومد( از خیابون دانشگاه مشهد تا فلکه فردوسی)
۱۹- اون که کار هر شبه...
۲۰- یادم نمیاد...

تیراژه سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

اول در صفحه ی سوم آیا؟
خیلی بازی خاصیه
راستش یه جاهایی آدم وسوسه میشه دروغ بنویسه..ولی خب..

وروجک جیغ جیغو سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://jighestan.blogfa.com

جیییییییییییییییییییییییییییییییغ من اومدم بازی
1) 14ساعت از مسافرت برگشته بودم
2) یک هفته موهامو رنگ فانتزی گذاشته بودم برا اینکه نره فقط تنمو می شستم
3) والا یادم نمیاد همیشه پولامو به ..میدم برا خرید
4)10 روز مهمون ویژه داشتیم
5) هیچ وقت ارایشگاه نمیرم کارامو خودم انجام میدم
6)4 ساعت رمان شبهای ایرانی رومی خوندم کتاب درسی به ربع ساعت نکشیده می خوابم
7)42 جفت الان
8) ممممم من همیشه مکالماتم خیلی طولانیه رکورد خاصی نداره
9) 8 ساعت پای فیلم بر باد رفته
10) 8 سال با دوست جونم
11) 6 ساعت تو راه دیلمان غذا گیرمون نمیومد
12) 14 سال حیروون همون دوس جونم
13) کلا رو یه اهنگ کلیک کنم انقد گوش میدم تا حالم به هم بخوره ازش
14) یک هفته چشمام چسب قطره ای پاشیده بود
15) وااااای چی بگم والا اخه چرا ادمو تو این شرایط قرار میدین؟؟؟
16) 120 تومن کیف مارک دار
17) شغلم سفارشیه پس سکوت اختیار می کنم
18)از میدون جمهوری تابهارستان رفتو برگشت با کفش پاشنه 10 سانتی پدررررررم درومد
19)سه سال پیش 3 ساعت تمام برای فوت یک عزیز بود
20)شب عید امسال کل کل کردیم تا صب بیدار بودیمو می خندیدیم

آوا سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ

وای ی ی ی ی ی ی ی
چه بازی باحالی ی ی
بر می گردم م م
حتما ا ا ا ا ا ا ا
هر ر ر ر ر ر ر
هور ر ر ر
یاحق...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.